عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

آنجا امن‌تر است


می‌دانم که آنجا، 

امن‌تر است

و خاک با شما 

مهربان‌تر از زندگی است.


نفس‌های‌تان

نگران منند،

و خاک را

در مراقبت از خواب‌های من

گرم می‌کنند.


خواب

در کنار شما

خواب‌تر است


- صدیق قطبی

آواز قو

همواره، پاسخ‌های مرگ، درست‌تر است، گرچه او، هر بار، از زندگی شکست می‌خورد.

حوالی مُردن، آوازها، راست‌ترند و جنس حرف‌ها، اصل‌تر. دائم الوسوسه‌ام که از محتضران منتظر، از آنان که نوبت‌شان نزدیک رفتن آمده، بپرسم که در کلامی، خود را حکایت کنند. خود را و آنچه از سر گذرانده‌اند.

زین آمدن و شدن، تعبیری کن. نمی‌پُرسم که باخته‌ای یا بُرده. پاسخ واضح است. پرسش که نباید نیشگون باشد.

«آری، همه باخت بود سرتاسر عمر»... مصرع دوم شعر هم بماند.

نشانی زندگی و حقیقت را از این دم‌دمه‌های پایانی، باید سراغ گرفت.

 

پرهیز از پاسخ ناگهانی را و نیز به جانب‌داری از آنان که احیاناً در دم‌دمه‌های آغشته به پرت‌وپلاگویی پایان،‌ امکان حضور نمی‌یابند، این چند کلمه‌ی ساده و شگرف از پریشادخت شعر آدمیزادان(فروغ فرخ‌زاد)، فراز فرجامین درازه‌گویی‌های زندگیِ کم‌مایه‌ی من خواهد بود:

 

«ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم

در نگاه شرم‌آگین گلی گمنام

و بقا را در یک لحظه‌ی نامحدود

که دو خورشید به هم خیره شدند.»

هنگام باد استغنا...

هر هنگام باد استغنا و خودبینی در گلو افتاد و کَرده‌ها و کوشش‌های خود را خیلی تحویل گرفتیم و پنداشتیم آنچه برای کسانی که دوستشان داریم انجام داده و یا پیشکش کرده‌ایم، قدری چنان بلند دارد که به ما اجازه و استحقاق گلایه‌گزاری می‌دهد...


هر هنگام، زبانه‌های توقع و طلبکاری در ما زبانه کشید و خلوص مهربانی‌های‌مان را به سوختن تهدید کرد، به زمزمه‌ی آگاهِ این رباعی نادر، بسنده کنیم:


گفتم دل و جان بر سرِ کارت کردم

هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی؟!

این من بودم که بی‌قرارت کردم

فقدان


آغازم را پیشواز آمدی

و باور کردم زندگی

به رنگ توست


نگاهت

آغوش بود

و لبخندت

بوسه


موسم تو که به سر رسید

چشم به پهنادشتِ وحشت گشودم

بی‌پناهتر از آخرین دانه‌ی برف

که چشم به خورشید می‌دوزد.


آواز تو

به مویه‌های غریب، مایل شد

و من

زندگی را گریستم


- صدیق قطبی

دور مشو


بگذار نگاهت کنم

امنیت چشم‌های تو

ایمان من به زندگی است


دور مشو

مگذار کافر شوم


سرت را بالاتر بیار


- صدیق قطبی