وَمَا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یَا مُوسَى. قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى(طه، ۸۳ و ۸۴)
{و اى موسى چه چیز تو را [دور] از قوم خودت به شتاب واداشته است؟
گفت اینان در پى منند و من اى پروردگارم به سویت شتافتم تا خشنود شوى.}
سخن موسی است. زودتر سر قرار رفته است. خدا میپرسد چرا زودتر آمدی؟
میگوید شتاب کردم تا تو راضی شوی.
محبت به شوق میانجامد. شوق تو را میجنباند. مانع تاخیر میشود. میشتابی. زودتر از موعد به دیدار میروی. قرار دوست، بیقرار میکند. محبت، میجنباند. محبت میشوراند. مولانا میگفت: جان ز تو جوش میکند.
سخن موسی شرح شوق است. شتافتم چرا که دوستت داشتم. در من موج برداشتی و من شوریدم. شوریده شتاب میکند. مولانا میگفت: دل ز تو نوش میکند.
عقل میگوید سر وقت برو، شوق میگوید زودتر. مولانا میگفت: عقل خروش میکند.