عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

دو سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد. می‌پرسم هیچ تصویر یا خاطره‌ای از پدر داری؟ می‌گوید نه. فقط مادرم برایم تعریف کرد آن‌روزها که پدر بیمار بود و روزهای پایانی زندگی را سپری می‌کرد به او گفته بود:


"مث اون مهمانم که شبِ باران جایی باشه و منتظره که باران بند بیاد راه‌شو بره."