هان مشو نومید چون واقف نهای از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غممخور
برای حافظ آنچه مانع نومیدی است توجه به حجم بیکران نادانستههاست. ضمن اینکه در نگاه او جهان در جهات مشهود خود خلاصه و محدود نمیشود. در نگاه او ساحتی نیز در این عالَم وجود دارد که آشیانهی اسرار ناپیدا است. علاوه بر مناسبات ظاهری، رمزورازهایی نیز در کارند. فراسوی دانش ما «سرّ غیب» یا راز ناپیدایی است که بازیگردانی میکند. آنسوی پرده، بازیهای پنهانی در کار است.
وقتی قدم به کشتزاری مینهید در نگاه نخست ممکن است تنها زمینی بی بر و بار و عاری از گیاه و نبات مشاهده کنید. اما چه بسا در دل خاک و پوشیده از چشم ظاهربین، بذرهای مستعدی در انتظار رویشاند.
امیدواری میوهی نگرش معنوی به جهان است. وقتی عالَم را در جهات صرفاً مادی خود محدود نبینید و ایمان داشته باشید که از نهاد جهان، بذرهای غیب و دانههای راز در تکاپویی پیوسته برای تولد و پانهادن به قلمرو زندگی ما هستند، نیرویی پیدا میکنید برای زنده نگهداشتنِ امید. امیدی که زادهی اعتراف به دانستههای اندک ما و وجود پهنههای پنهان هستی است.
حرف حافظ، سرراست و متین است: نومید مباش، چرا که دست دانش تو به آستان اسرار پنهان نمیرسد و از بازیهای پنهانی که تن به محاسبه انسانی نمیدهند بیخبری.