آنچه در سوگ اتفاق میافتد انکار زیبایی جهان نیست، قهر کردن با زیبایی جهان است. زیبایی به آستانهی ادراکت در میآید اما انگار دست رد بر سینهاش میزنی و واپس میرانی. انگار با خود میگویی من با این جهان قهرم. و آدم وقتی با کسی قهر است شاید محاسن او را ببیند، اما مایل به اذعان نیست. ذوق نمیکند. خوب شاید حق دارد که قهر باشد. جهانی که بخشی از تو را از تو گرفته، انگار به قواعد دوستی پشت کرده.
ولی چقدر حال بدی است این حال. این حالِ قهر بودن با زندگی. کاش راه و رسم آشتی با زندگی سادهیابتر بود.