عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

جایی در وسط‌ها

در میان آنها که از تو یک «انسان آرمانی»‌ ساخته‌اند، احساس تنهایی می‌کنی. چون حقیقتاً انسان آرمانی نیستی. احساس امنیت نمی‌کنی، چرا که می‌دانی دیر یا زود تصویرشان مخدوش می‌شود. مثل سربازی که در سیاهی شب و به اشتباه در میان سربازان دشمن قرار گرفته. خائف است که هر لحظه شناخته شود و آسیب ببیند.


در میان آنها که سعی دارند تو را در یکی از قالب‌ها و کلیشه‌های رایج به هر ضرب و زوری بگنجانند و تعریف کنند، احساس تنهایی می‌کنی. چرا که فکر می‌کنی رگه‌های اصالتی در خود داری که در برابر هر تعریف قاطع و خلاصه‌سازی مقاومت می‌کند. باور داری که تو به رغم‌ شباهت‌های بسیار ظاهری، شبیه هیچ‌کس نیستی.


در میان آدم‌هایی که بدون انکار ارزش‌های درونی‌ات، تو را انسانی با همه قوت‌ها و کاستی‌های میانگین بشر می‌بینند، حالت خوب است.


برای اینکه زیاد احساس تنهایی نکنیم لازم است در میان کسانی باشیم که ما را در عین منحصربه‌فرد بودن معمولی می‌بینند. بدون اینکه بخواهند ما را در قالب‌های کلیشه‌شده و مرزبندی‌های مشخص بفشارند، ما را واجد اوصاف کم‌وبیش رایج بین عموم انسان‌ها می‌بینند.


در میان آنها که می‌خواهند ‌«انسان کامل» باشی یا فکر می‌کنند انسان کاملی، تنها هستی. در میان آنها که می‌خواهند «کاملاً انسان» باشی و می‌دانند که «کاملاً انسانی» حالت بهتر است.


خیلی سخت شد به گمانم. انگار نتوانستم به خوبی توضیح بدهم.