عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

برای جهان هیچم

وقتی می‌بینی آدم‌ها چه آسان با نبودنت کنار می‌آیند، پی می‌بری که برای جهان هیچی. برای بعضی‌ها نبودنت تا سه روز محسوس است. برای بعضی تا سه ماه. برای بعضی تا یک‌سال. خلاصه زندگی باید ادامه پیدا کند و برای اغلب مردم، ادامه پیدا کردن از هر چیزی مهمتر است. حتی از یاد تو. آری، "بهار در گلِ شیپوری مدام گرم دمیدن" است و نمی‌توان زندگی را جز چند لحظه‌ی کوتاه متوقف ساخت تا برای گلی که سر به باد داده است، ادای احترام کرد. دقیقه‌ای سکوت، مجلسی برای بزرگداشت و؟ و دیگر تمام شد. خوب در این آگاهی از شأن والای هیچ بودن در چشم جهان و جهانیان، چه فایده‌ای نهفته است؟ 

شاید کمترین فایده‌اش این باشد که بلند شوی، در کتری آب بریزی و بگذاری بجوشد. با تأنی چای دم کُنی و کمی بهارنارنج هم در قوری بریزی. آن‌وقت برای بزرگداشت خودت جشن ساده‌ای بگیری. خودت با خودت. خودت که در چشم جهانیان هیچی و برای خودت همه چیز. بی‌تشویش روزهای نیامده، با خودت چای بنوشی. به خودت لبخند بزنی. و خودت را که در دسترس‌ترین آدمیزادِ سرگشته‌ی بی‌پناه است، مشمول شفقت و تفقد قرار دهی. شفقت را نخست باید در حق خود روا داشت.