عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

کمرهایتان بسته باشد

«کمرهایتان بسته باشد و چراغ‌هایتان افروخته»


آموزگاران معنویت به ما می‌گویند آنچه سبب گشادِ اندرون می‌شود، فیض و عنایتی است بیرون از تکاپوهای تو. مولانا می‌گفت: «اصل خود جذبه است». با این حال، می‌گفتند کاری که بر عهده‌ی شماست مهیا شدن است. گوش به زنگ بودن، حواس‌جمعی و هوشیاری. مولانا می‌گفت تو مساعی خود را موقوف آن جذبه‌ مکن، بکوش و شمعی در درونت روشن نگاه دار: «اصل، خود جذبه است لیک ای خواجه تاش / کار کن، موقوف آن جذبه مباش»(دفتر ششم). از شمع جانت پرستاری کن و منتظر باش تا صبح بدمد: «مُرغِ جذبه ناگهان پَرّد ز عُش / چون بدیدی صبح، شمع آنگه بکُش»(دفتر ششم). امیدوار باش که «او» روزی، نیم‌شبی، گاهی، بی‌گاهی، به اقلیم تو پای خواهد نهاد. امیدوار باش ولی آرزو‌اندیش نه. امیدواری توأم با آمادگی جُستن و مهیا شدن است، آرزواندیشی اما، واپس نشستن و دست از عمل شستن است.


«کمرهایتان بسته باشد و چراغ‌هایتان افروخته. همانند کسانی باشید که چشم به راه سرور خویشند که چه هنگام از عروسی بازمی‌گردد تا به محض آن که بیاید و در بکوبد، در را به روی او بگشایند. نیکبخت آن خادمانی که چون سرورشان دررسد، ایشان را بیدار یابد!... شما نیز مهیا باشید، چه پسر انسان در آن ساعتی که گمان نمی‌بَرید خواهد آمد.»(انجیل لوقا، ۱۲:‌ ۳۵ تا ۴۰)

«هشیار باشید، بیدار باشید، چه نمی‌دانید زمان آن چه هنگام خواهد بود.»(انجیل مرقس، ۱۳: ۳۳)


ناگهان در ناامیدی، یا شبی، یا بامداد

گویی‌ام: «اینک برآ، بر طارمِ بالای من»!

(غزلیات شمس)


رو بر در دل بنشین کان دلبر پنهانی

وقت سحری آید یا نیم شبی باشد

(غزلیات شمس)