عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

توهین در شبکه پنج سیما

در پخش زنده‌ی مراسم جشن میلاد امام حسن مجتبی از شبکه پنج سیما، مداح مراسم(احد قدمی) ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه را ملعون خواند و عائشه، همسر پیامبر اسلام را نانجیبه و حرام‌زاده دانست. 


این رخداد، موجب جریحه‌دار شدن احساسات مذهبی اهل‌سنت ایران شد و اعتراضات بسیاری را از سوی نمایندگان اهل‌سنت به دنبال داشت. مایلم، در این خصوص چند تأمل و ملاحظه را در میان بگذارم:


۱. دانشجوی حقوق بودم که استاد درس لُمعه در کلاس به اهل‌سنت توهین کرد. وقتی اعتراض کردم پاسخ داد: «من غیظ دارم. هزار و چهارصدسال است که غیظ دارم». جمعیت اهلِ‌سنت در ایران کم‌شمار نیست. گر چه هیچ‌گاه رسماً اعلام نشده است، اما دست‌ِکم بیش از ده ملیون اهل‌سنت در ایران زندگی می‌کنند. ما در کلاس‌های مدرسه و دانشگاه، شاهد نادیده‌گرفتنِ حرمت هویت مذهبی‌مان بوده‌ایم. تبعیض مذهبی را باید نخست در کتاب‌های درسی جستجو کرد. در تمام کتاب‌های درسی مربوط به فرهنگ و تاریخ ایران، اشاره‌ای به شمارِ جمعیت اهل‌سنت در ایران نشده است. حتی یک تصویر که بیانگر هویت مذهبی این جمعیت باشد، دیده نمی‌شود. تنوع مذهبی و فرهنگی موجود را وقتی در مدارس نیاموزیم معلوم است که یک جایی پیامد ناشایست آن را شاهد خواهیم بود. اگر رسانه‌ی ملی و نهادهای آموزشی کشور، می‌توانستند با سعه‌ی صدر، تنوع مذهبی ایرانیان را بازتاب دهند و به ما می‌آموختند که ایران عزیزمان متشکل از جمعیت قابل توجهی اهل‌سنت، مسیحی، کلیمی، زردشتی، صابئی و... است، احتمالاً زمینه‌ی بروز چنین هتاکی‌هایی کمتر می‌شد. انصاف هم خوب است، تا کنون چند بار صدا و سیمای ملی، مراسم دیگر هویت‌های مذهبی را پوشش داده است؟ 


۲. چه خوب است که شهروندان اهل‌سنت ایران به دور از خشونت و تلافی‌جویی، در دفاع از هویت مذهبی خود زبان به اعتراض می‌گشایند. چه خوب است که مطالبه می‌کنند، ابراز نارضایتی می‌کنند، اما مراقبند که آلوده به خشونت، واگرایی و تلافی‌جویی نشوند. مراقبند توهین را با توهین پاسخ ندهند. چه خوب است که بتوانیم به شیوه‌ای برادرانه و مدنی، به جفاها و نابرابری‌ها اعتراض کنیم. اعتراض مدنی و در چهارچوب قانون، جای امتنان و دیده‌شدن دارد.


۳. چه خوب است که نهادهای رسمی کشور، با این صراحت و در اسرع وقت، عذرخواهی کردند و به احترام عواطف مجروح شهروندان اهل‌سنت، ضمن برخورد قانونی با خطاکاران، به اقدامات مؤثر و برادرانه دست یازیدند. به گمان من این رفتار هوشمندانه و ناشی از درکِ موقعیت، از سوی صدا و سیما و نهاد قضایی کشور، بسیار امیدبخش و درخور امتنان است. هر کوششی در راستای تقویت همبستگی ملی، ستودنی است.


۴. در این میان اما، به واقعیتی آزاردهنده هم باید توجه داشت. صدا و سیما از اینکه هتاکی و توهینی را بازتاب داده، عذرخواهی نمی‌کند، از اینکه عواطف اهل‌سنت را جریحه‌دار کرده است، نادم است. از آن‌سو، اهل‌ِسنت هم عمدتاً از اینکه عواطف مذهبی‌شان آسیب‌دیده معترضند نه اینکه گفته‌ای ناروا از رسانه‌ی ملی پخش شده است. ساده‌تر بگویم: اگر اهل‌سنتی در ایران وجود نمی‌داشت که عواطفش خراش بردارد، آیا پخش سخنان هتاکانه‌ای از آن دست، روا بود؟ یا: اگر نه به بزرگان مذهبی اهل‌سنت، که به چهره‌‌های محبوب دینی و مذهبی مثلاً بوداییان توهین می‌شد، آیا بهره‌مند از آن وجدان اخلاقی بودیم که همچنان اعتراض کنیم؟

متأسفانه پاسخ عمدتاً منفی است. ما در اغلب اوقات تنها به نقض حقوق خودمان حساسیت داریم. برای اغلبِ ما، کارِ ناشایست، از آن‌رو که ناشایست است محکوم‌کردنی نیست، بلکه از آن‌رو که متوجه هویت ما شده است، مایه‌ی اعتراض است. رشد و بلوغ اخلاقی ما وقتی است که دریابیم اگر هتاکی و توهین بد است، هر کجا و به هر کس بد است. آنچه در واکنش‌های غیرتمندانه‌ی مسلمانان در خصوص توهین به مقدسات می‌بینیم از ضعف این فرهنگ خبر می‌دهند. ما هنوز نیاموخته‌ایم آنچه بر خود ناروا می‌دانیم برای دیگری نیز ناروا بدانیم. چه خوب است شنیدن و بازشنیدن این سخنان روشن: 


«پسرکم، سفارش مرا درک کن و خود را میان خویشتن و دیگران میزان در نظر آور؛ پس آن‌چه براى خود، دوست مى‌دارى براى غیر خود نیز دوست بدار و آن‌چه براى خود نمى‌پسندى براى دیگران نیز مپسند! ستم مکن همان‌گونه که دوست ندارى به تو ستم شود و نیکى کن همچنان‌که دوست دارى به تو نیکى کنند! زشت بشمار براى خود آن‌چه را از غیر خودت زشت مى‌دانى و از مردم براى خود چیزى را بپسند که خودت در حق آنان مى‌پسندى! مگو آنچه را نمى‌دانى، بلکه هر چیزى را که مى‌دانى هم مگو و مگو آن‌چه را دوست ندارى به تو بگویند! تو نیز به دیگران مگو.»(نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۳۱، نامه‌ای به فرزند)