عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

صدایم کُن

آنچه در از دست دادن کسی تسلی‌ناپذیر است جای خالیِ صدا زدن اوست. دیگر نیست که صدایت کند. به نام بخواندت.

گاهی در خیال، می‌شنوی که به نام صدایت می‌زند. سر می‌گردانی و لبخند می‌زنی.

سر می‌گردانی و لبخند می‌زنی به کسی که نیست. به صدایی که نیست. به لبخندی که نیست.


---


صدایم کُن

صدایم کُن

با همان نام همیشگی

که طعم تو را می‌داد.


صدایم کُن

صدایم کُن

و با صدایت واحه‌ای بیافرین

بی‌مرز

بی‌دیوار

بی‌پایان


صدایت را روی پلک‌هایم بگستران

صدایت را در باغچه‌ی دلم بیفشان

می‌خواهم روی بالش خنده‌هایت بخوابم

و صبحِ که آمد

در صدای تو

جوانه بزنم


 ۱۴ اردیبهشت ۹۸