عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

مضامین معنوی قرآن (۲۵)

خدا را یاد کنید!


در قرآن به تکرار آمده است که خدا را فراوان یاد کنید(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً)[أحزاب/۴۱]. «توجه به خدا» در کانون کلمات قرآن است. انگار همه چیز درکارند تا هر چه بیشتر قلب ما را متوجه او کنند و دل ما را از حضور او بیاکنند. مؤمن کسی است که در عین اشتغال به زندگی دنیوی، قلب خود را متوجه خدا کرده است:


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(منافقون/۹)؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هر کس چنین کند آنان خود زیانکارانند.


به گفته‌ی قرآن، بهترین سخن آن است که ما را به سمتِ خدا راهبر است. سخنی که گوینده‌‌، خود عامل به صالحات است و بی‌آنکه در پیِ امتیاز خاصی باشد خود را یکی از جمله‌ی مسلمانان تلقی می‌کند:


وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ(فصلت/۳۳)؛ و کیست‏ خوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید من [در برابر خدا] از تسلیم‌شدگانم.


دعوت پیامبران توجه دادن انسان‌ها به خداست و فراخواندن آنها به سمت و سوی او. سمت‌وسویی که البته مختصات جغرافیایی ندارد و قطب‌نمای قلب ما آن را نشان می‌دهد:


قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی(یوسف/۱۰۸)؛ بگو این است راه من که من و هر کس پیروی‌ام کرد با بینایى به سوى خدا دعوت می‌‏کنیم.


معنا و مفهومِ «ذکر»:


«ذکر خدا» یعنی توجهِ از سرِ صدق و التفات همت و خاطر به جانب او. ذکر، البته حالتی عاطفی و درونی است و نه کلماتی که بر زبان جاری می‌شود. ذکر، توجه و در خاطر داشتن است. التفات درونی و توجه قلبی است. روی آوردن قلب است به جانب خدا. همان که ابراهیم خلیل گفت:


إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ(انعام/۷۹)؛ من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.


ذکر، توجهِ قلب است به جانب خدا. حالتی که در کمالِ بیداری و بینایی هستیم و اجازه نمی‌دهیم غفلت، فراموشی و خواب‌زدگی دیده‌پوش ما شوند و ما را در پوسته‌های جهان متوقف کنند.


در قرآن ذکر در مقابل «نسیان» و «غفلت» آمده است:


وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ(کهف/۲۴)؛ و چون فراموش کردى پروردگارت را یاد کن.

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(حشر/۱۹)؛ و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند.

وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ... وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ(اعراف/۲۰۵)؛ و در دل خویش پروردگارت را یاد کن... و از غافلان مباش.


نسیان و غفلت، حالتی درونی و قلبی است و نه کلماتی که بر زبان می‌آید. از این‌رو، ذکر، به زبان آوردن کلمات نیست، بلکه تحصیل حالی باطنی است که در آن «غفلت» و «نسیان» نیست. ذکر حالتی است که ما حجاب‌ غفلت را کنار می‌زنیم و حضورِ فاش خدا را در هستی و جان خویش، یادآور می‌شویم. 

غفلت و نسیان، خواب‌زده و خواب‌آلوده زندگی کردن است. ذکر، بیداری دل است. رهایی از چنبره‌ی غفلت و فراموشی. آگاهی از حضور قدرتمند خدا در متن هستی. 


ویژگی‌ها و ثمرات ذکر:


یک. 

ذکر و بیداریِ دل، مستلزمِ وضعیت جسمی خاصی نیست. در همه حال، ایستاده و نشسته و خوابیده، می‌توان دل را حاضر کرد و متوجه به خدا زیست:

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ(آل‌عمران/۱۹۱)؛ همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می‌کنند.


دو. 

ذکر و توجه پیدا کردن به خدا آدمی را به انابه و دست‌شستن از خطا وامی‌دارد:

وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ(آل‌عمران/۱۳۵)؛ و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد می‌آورند و براى گناهانشان آمرزش می‌خواهند.


سه. 

ذکر باید در ضمیر و جان ما روی ‌دهد و آمیخته با تضرع و خشیت باشد. ذکر حقیقی آن است که دل را آکنده از احتشام خدا می‌کند. انگار با هستی‌ِ محتشم و مهیبی روبرو شده‌ باشی. ذکر باید دل را نرم و پذیرا کند و فروتن و افتاده سازد:


وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ(اعراف/۲۰۵)؛ و در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بی‌صداى بلند یاد کن و از غافلان مباش.


أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ(حدید/۱۶)؛ آیا براى کسانى که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دل‌هایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] گردد؟


الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ(حج/۳۵)؛ همانان که چون [نام] خدا یاد شود دل‌هایشان خشیت‏ یابد.


چهار.

وقتی در موقعیت ذکر و توجه هستیم، راه را بر رخنه‌ی شیطان می‌بندیم:

 وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ(زخرف/۳۶)؛ و هر کس از یاد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شیطانى مى‏ گماریم تا براى وى دمسازى باشد.


پنج.

ذکر و بیداریِ دل، به زندگی وسعت و فسحت می‌دهد و غفلت و خواب‌زدگی زندگی را تنگ می‌کند:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا(طه/۱۲۴)؛ و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت.


شش.

داشتنِ قلب ذاکر و دلی که روی خود را به سوی خدا کرده است، به ما دیده‌وری و بینایی اخلاقی می‌بخشد:

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ(اعراف/۲۰۱)؛ در حقیقت کسانى که [از خدا] پروا دارند چون وسوسه‌اى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند.


هفت.

ذکر حقیقی آن است که ما را به تفکری ژرف می‌کشاند. تفکری که ظواهر هستی را درمی‌نوردد و به معنای عالَم نظر می‌کند و درمی‌یابد که گردش‌های جهان به عبث و باطل نیست و فراسوی این جلوه‌های فانی و زودگذر، حقیقتی سرمدی نشسته است. ذکر حقیقی ما را به فکر می‌آورد:

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا(آل‌عمران/۱۹۱)؛ همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند [که] پروردگارا این‌ها را بیهوده نیافریده‌اى.


هشت. 

ذکر، ما را مذکور می‌کند. با توجه به خدا و خیرأعلی، توجه بیشتری از جانب خدا و خیراعلی دریافت می‌کنیم:

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ(بقره/۱۵۲)؛ پس مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم.


نه.

ذکر و آکندن دل از خدا، به ما آرامش می‌بخشد. وقتی قلب خود را متوجه خیرأعلی و جان سرمدی هستی کنیم، جزر و مد زندگی ما را برنمی‌آشوبد و در عینِ بی‌قراری، قرار پیدا می‌کنیم:

الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد/۲۸)؛ کسانى که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.