تشنگی برای نور
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت به رَهَم چراغ دارد
_ حافظ
خداوند نور آسمانها و زمین است:(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)[نور/۳۵]. روشنی دل و تابانی جان، تنها از جانب او ممکن است: (وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ)[نور/۴۰]. فرستادهی او نیز نور و روشنا و چراغی نورافشان است: (قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ)[مائده/۱۵]؛ (وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا)[احزاب/۴۶]. کلمات خدا که در کتاب آسمانی آمده نور و روشنیبخش است: (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا)[تغابن/۸]؛ (وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ)[اعراف/۱۵۷]
خدا ولیّ و کارساز مؤمنان است و بزرگترین جلوهی کارسازی او عبوردادن مؤمنان از تاریکیها به جانب نور است(اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ)[بقره/٢٥٧]. آنان که به هدایت خدا روی میآورند در حیات اینجهانی بهرهمند از نورانیت و روشنی هستند(وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ)[انعام/۱۲۲]؛ (وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ)[حدید/۲۸]. و از اینرو در سرای آخرت که ترجمان باطن دنیا است در حمایت نور به سر میبرند(یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ)[حدید/۱۲]. آنگاه که تیرهجانان از مؤمنان میخواهند تا آنان را از نور خویش بهرهمند سازند، پاسخ میشنوند که این نور را باید در زندگی دنیوی تحصیل میکردید. نورِ اینجهانی ما، ثمرهی زیستن با نور در حیات دنیا است:
یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا(حدید/۱۳)؛ آن روز مردان و زنان منافق به کسانى که ایمان آوردهاند میگویند ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکى] برگیریم گفته میشود بازپس برگردید و نورى درخواست کنید.
مؤمنان از خداوند میخواهند که روشنا و نورِ جانشان را کمال بخشد: یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(تحرم/۸)؛ میگویند پروردگارا نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى که تو بر هر چیز توانایى.
اما روشنی و نور خدا چگونه حاصل میشود؟
یک.
نورانیت ثمرهی «ایمان» و «تقوا» است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(حدید/۲۸)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا دارید و به پیامبر او بگروید تا از رحمت خویش شما را دو بهره عطا کند و براى شما نورى قرار دهد که به [برکت] آن راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.
تقوا، حد و مرزشناسی اخلاقی و پاسداشت ارادهی خداوند است و ایمان به پیامبر، شرکت جُستن در تجربهی نبوی و دل نهادن به صلای اوست.
دو.
نورانیت ثمرهی گشایش و انشراح دل و واسپاری خود به خداست:
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ(زمر/۲۲)؛ پس آیا کسى که خدا سینهاش را براى [پذیرش] اسلام گشاده و [در نتیجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش میباشد [همانند فرد تاریکدل است] پس واى بر آنان که از سختدلى یاد خدا نمیکنند.
سه.
نور خدا را باید در همنشینی و همنفسی با پاکانِ بیداردل جُست. در خانههایی جُست که به منظور بیدارساختن دل و پاکسازی ضمیر برپاشدهاند:
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ. رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ(نور/۳۶ و۳۷)؛ در خانههایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمیدارد و از روزى که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشود میهراسند.
نور خدا را باید در میان کسانی جُست که اگر چه به کسب و کار دنیوی مشغولاند اما از یادکردِ خدا و گزاردن نماز و ادای زکات غفلت نمیکنند. در گیرودار زندگی مادی، ارتباط خود را با جان هستی حفظ میکنند و با پرداخت زکات، به تصفیه جان از رذیلت بُخل و خودخواهی اهتمام میورزند. نورِ خدا در همصحبتی و معاشرت با نیکانِ خداپوی حاصل میشود.
قرآن از پیامبر میخواهد در مصاحبت کسانی باشد که طالب و تشنهی خداوندند و او را از سویدای جان میخواهند و میخوانند. از او میخواهد که چشم از آنان برندارد و از حضورشان کناره نگیرد:
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا(کهف/۲۸)؛ و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند [و] خشنودى او را میخواهند شکیبایى پیشه کن و دو دیدهات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى.
باید در تکاپوی نور که جز از رهگذرِ گشودگی در برابر خدا حاصل نمیشود برآمد و با تمام دل و تمام جان، خود را مهیای روشنی کرد. از پیامبر اسلام نقل شده که وقت اذان صبح که به سوی مسجد رهسپار میشد این دعا را میخواند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُورًا وَفِی بَصَرِی نُورًا وَفِی سَمْعِی نُورًا وَفِی لِسَانِی نُورًا وَعَنْ یَمِینِی نُورًا وَعَنْ یَسَارِی نُورًا , اللَّهُمَّ وَاجْعَلْ مِنْ فَوْقِی نُورًا وَمِنْ تَحْتِی نُورًا وَاجْعَلْ أَمَامِی نُورًا وَمِنْ خَلْفِی نُورًا، اللَّهُمَّ وَأَعْظِمْ لِی نُورًا»(بهروایت بخاری و مسلم)
یعنی: خدایا در قلب من، در نگاه من، در گوش من، در زبان من، در سمتِ راست و چپ من، در بالای سر و زیر پای من، در فراروی و پشت سر من، نور قرار بده. خداوندا نور مرا بزرگ بگردان.