قدردانی
فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ(انبیا/۸۰)؛ پس آیا شما سپاسگزارید؟
از مضامین مکرر قرآنی، یادآوری مواهب و نعمتهایی است که به انسان عطا شده است. قرآن میگوید خدا نعمتهای خود را بر شما سرریز کرده است و اگر بخواهید عطاهای او را در شمار آورید، عاجز میشوید.
وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً(لقمان/۲۰)؛ و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است.
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ(ابراهیم/۳۴)؛ و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت خدا را شماره کنید نمیتوانید آن را به شمار درآورید قطعا انسان ستمپیشه ناسپاس است.
آدمی در اثرِ عادتزدگی و خوگرشدن، از یاد میبَرد که چه مواهبی در اختیار دارد. تلاش قرآن که بنا بر تذکار و یادآوری دارد، کنار زدن غبار عادت از برابر دیدگان ماست. میگوید به غذایی که میخورید بنگرید، به آبی که میآشامید، به آتشی که برمیافروزید، به چرخهی شب و روز، به آنچه زراعت میکنید و بسا چیزهای دیگر. بنگرید و خود را از غبار عادت بتکانید.
فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ(عبس/۲۴)؛ پس انسان باید به خوراک خود بنگرد.
أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ(واقعه/۶۳)؛ آیا آنچه را کشت میکنید ملاحظه کردهاید؟
أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ(واقعه/۶۸)؛ آیا آبى را که مینوشید دیدهاید؟
أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ(واقعه/۷۱)؛ آیا آن آتشى را که برمیافروزید ملاحظه کردهاید؟
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ(ملک/۳۰)؛ بگو به من خبر دهید اگر آب [آشامیدنى] شما [به زمین] فرو رود چه کسى آب روان برایتان خواهد آورد؟
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ. قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ(قصص/۷۱و۷۲)؛ بگو هان چه میپندارید اگر خدا تا روز رستاخیز شب را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما روشنى میآورد آیا نمیشنوید؟ بگو هان چه میپندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما شبى میآورد که در آن آرام گیرید آیا نمیبینید؟
بعد از آنکه به مواهب بسیاری که از آن برخوردارید دیدهور شدید، ادای شکر کنید. شاکر باشید و از کفران و ناسپاسی بپرهیزید.
وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ(لقمان/۱۲)؛ و به راستى لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها براى خود سپاس میگزارد و هر کس کفران کند در حقیقت خدا بینیاز ستوده است.
لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ(سبأ/۱۵)؛ قطعاً براى [مردم] سبا در محل سکونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ. [به آنان گفتیم] از روزى پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهرى است خوش و خدایى آمرزنده.
از الگوهای شاکر بودن، سلیمان پیامبر است که در برابر توانایی درک منطق حیوانات، از خدا خواست تا به او توفیق شکر عطا کند:
وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ(نمل/۱۶)؛ و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس بگزارم و به کار شایستهاى که آن را میپسندى بپردازم و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایستهات داخل کن.
و بعد از آنکه تخت ملکهی سبأ را در چشمبرهمزدنی مقابل خویش حاضر دید، این توانایی را فضل خدا دانست و به ضرورت شکر عطف نظر کرد:
فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ(نمل/۴۰)؛ پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى میکنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس میگزارد و هر کس ناسپاسى کند بیگمان پروردگارم بینیاز و کریم است.
اما شاکر شدن چگونه است؟
یکی از مؤلفههای شکر این است که از تباه کردن و دورریختن مواهب بپرهیزیم. اسراف و تبذیر که همان هدردادن و ریختوپاش و مصرف غیرضروری است، نشانهای است از اینکه قدردان مواهب نیستیم. اگر قدردان و شاکر بودیم، آنها را تباه نمیکردیم. از اینروست که قرآن میگوید آنان که اهل تبذیرند برادران شیطانند، چرا که شیطان در برابر خدا ناسپاس و کافرنعمت است و آنکه ناسپاسی ورزد، از تبار شیطان است. پرهیز از اسراف و تبذیر، از علائم شکر است.
وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا. إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا(اسراء/۲۶و۲۷)؛ و ولخرجى و اسراف مکن. چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ(انعام/۱۴۱)؛ و زیادهروى مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد.
پرهیز از اسراف و تبذیر، معادلِ استفادهی درست و به جا از مواهب و داشتههاست. چرا که اگر داشتهی خود را نابهجا صرف کنیم، گویا آن را دور ریخته و تباه کردهایم.
مؤلفهی دیگر، تحدّث به نعمت است. قرآن از پیامبر میخواهد تا از نعمتهایی که به او بخشیدهاند با دیگران سخن بگوید. شادمانه اظهار کند که بینوا و تهیدست بود و فضل خدا او را توانگر ساخت. گمگشته بود و به لطف خدا راهیاب شد. یتیم بود و خدا مأوایش داد. آنکه قدردان نعمتی است، از اظهار آن تن نمیزند. بلکه وظیفهی خود میداند که شادی برخورداری از آن موهبت را اظهار کند. اینجاست که قرآن تعلیم میدهد که با نظر به فضل و رحمت الاهی، باید خرسند و شادمان باشید. شادمانی و خرسندی و نیز اظهار آن، بخشی مهم از شکرگزاری است.
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث(ضحی/۱۱)؛ و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ(یونس/۵۸)؛ بگو به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند و این از هر چه گرد میآورند بهتر است.
مؤلفهی دیگر شکر، سهیم کردن بیبهرهگان در داراییهای خویش است. همچنان که رایگان به دستآوریدهاید و میدانید که این برخورداری تنها از فضل خدا ناشی شده و نه از استحقاق شما، پس بخشی از داشتههای خود را با دیگران قسمت کنید. از آنها که دوست میدارید، به نفع دیگران چشمپوشی کنید.
از منظر قرآن، قسمت کردن دارایی خود با دیگران نه کاری از سرِ لطف، بلکه ادای حقِ شکرگزاری است:
کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یومَ حَصَادِهِ(انعام/۱۴۱)؛ از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق [بینوایان از] آن را روز بهرهبردارى از آن بدهید.
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ(اسراء/۲۶)؛ و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگیرى کن].
وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُوم(معارج/۲۴و۲۵)؛ و همانان که در اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم.
در تلقّی قرآن، خداوند از باب امتحان، دستهای از انسانها را از مواهبی برخوردار میکند تا آنان با خدا در نعمتبخشی مشارکت کنند:
وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ(حدید/۷)؛ و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشین [دیگران] کرده انفاق کنید.
و با شرکت دادن دیگران در دارایی خویش است که از تباهی معنوی نجات یافته و بیش از دیگران برای حال خود سودآوری کردهایم:
وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ(بقره/۱۹۵)؛ و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید.
و در آخر اینکه شاکر بودن اسباب ارتقای جان و پرورش معنوی است:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ(ابراهیم/۷)؛ و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید بر شما خواهم افزود.
خدا در قرآن خود را «شاکر» مینامد و چه عظیم است این وصف که خود را به آن آراسته است:
فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ(بقره/۱۵۸)؛ خدا حقشناس و داناست.