عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

از یک پیام تسلیت

دوست عزیزم


هرگز قادر به دریافتن عمق رنجی که می‌بری نیستم. چرا که رنج هر کس، ویژه‌ی اوست. چرا که هر کس، ویژه است. چرا که خدا در هر کس تجلی ویژه دارد.


می‌دانم که همیشه با قلبی شکسته زندگی خواهی کرد. با بالی زخمی پرواز خواهی کرد. با گلویی بغض‌انباشته خواهی خواند. قادر نیستم که شکستگی‌های دلت را بند بزنم. می‌دانم که همیشه دلتنگ عزیزت خواهی بود و می‌دانم که هیچ چیز و هیچ کس در این دنیا نمی‌تواند دلتنگی تو را رفع کند.


تنها می‌توانم برایت دعا کنم که در این دلتنگی و رنج، سربلند باشی. از زندگی پاپس نکشی و همچنان ترجمان نور و محبت و ایمان باشی.


می‌دانم که تو همچنان می‌توانی در دل تیره‌ترین شب‌ها، عبور شتابان شهابی را شاهد باشی و غم بزرگت مانع از تجربه‌ی شادی‌های خُرد و رخدادهای معنابخش زندگی نشود.


تنها می‌توانم برایت دعا کنم که در این دلتنگی و رنج، سربلند باشی. از زندگی پاپس نکشی و همچنان ترجمان نور و محبت و ایمان باشی.


می‌دانم که تو همچنان می‌توانی در دل تیره‌ترین شب‌ها، عبور شتابان شهابی را شاهد باشی و غم بزرگت مانع از تجربه‌ی شادی‌های خُرد و رخدادهای معنابخش زندگی نشود.


برایت شادی آرزو نمی‌کنم. تنها آرزو می‌کنم در دل رنج، معنایی بیابی و به رغم رنجی که می‌بَری زندگی‌ات را هر روز از شراب‌ معنا، لبریزتر کنی.


هر کسی پیشانی‌نوشتی دارد. پیشانی‌نوشت تو دلتنگی و اندوه است. اما تو قادر هستی که در این راه دشوار و پر پیچ و خم، سربلند و راه‌یاب باشی. تو قادر هستی، به عهد ناگفته‌ای که با نور و ایمان بسته‌ای وفادار بمانی و تا وقتی که زنده‌ای از حریم امید، پاسداری کنی.


کنار دل تو نشسته‌ام و تا ابد، دلتنگی تو را خواهم شنید. می‌دانم که شنیده شدن، از رنج تو می‌کاهد. می‌توانی هر وقت و هر قدر که بخواهی اشک بریزی. خریدار اشک‌هایت هستم.


هنوز بزرگ‌ترین سرمایه‌ی تو چشم‌های کودکی‌ات هستند. هنوز چشم‌های تو، می‌توانند با چشمه‌ی خورشید مرتبط شوند. هنوز می‌توانی از چشمه‌ساران آسمانی، جرعه برداری. بنوشی و با ما نیز قسمت کنی


تو را با همه‌ی دلتنگی و جراحت همیشگی‌ات می‌پذیرم. جور دیگری نمی‌خواهمت. تو اگر دلتنگ و اندوهبار نباشد، دیگر تو نیستی. چه فایده دارد اگر شاد باشی، اما خودت نباشی؟ چه فایده دارد اگر گذشته‌ را فراموش کنی، اما از خودت خرسند نباشی.


پس چنان باش که هستی. و به هستیِ منحصر به فرد خود، متعهد بمان.


زندگی رنج‌های زیادی به تو بخشیده است. رنج‌هایی که می‌توانی دستمایه‌ی جلابخشی به دل و معنایابی کنی. در کنار رنج‌هایت، زندگی مواهب بسیاری نیز به تو عطا کرده است. کاش بتوانی حق‌گزار زندگی باشی و پیش از آنکه چشم از این جهان فرو بُردی، دین خود را تسویه کنی. دینی که به زندگی داری.


[در تسلیت به دوستی که چندی است عزیزش را از دست داده تحریر شد]