مراقب کلامت باش!
در تلقّی قرآن، انسان به مراقبت بسیار از کلامی که بر زبان جاری میسازد، توصیه میشود. قرآن میگوید اگر سنجیده سخن بگوییم، باقی اعمال ما نیز رو به سنجیدگی خواهد نهاد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا. یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ.(احزاب/۷۰ و ۷۱)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید. تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشاید.
علاوه بر این، بسیاری از فاصلهگرفتنها و دلآزردگیها ناشی از ناسنجیدگی در کلام است و اگر متعهد به کلامِ أحسن باشیم، کمتر دچار واگرایی و چنددستگی میشویم:
وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا(اسراء/۵۳)؛ و به بندگانم بگو آنچه را که بهتر است بگویند که شیطان میانشان را به هم مى زند زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است.
در این آیه توصیه شدهایم که نیکوترین سخن را برزبان آوریم، به این دلیل که شیطان خواهان برهم زدن میان ما انسانهاست و لغزش در کلام، ظرفیت برهمزنندگی خوبی دارد.
از پیامبر اسلام نقل است که: «إِنَّ أَکْثَرَ خَطَایَا ابْنِ آدَمَ فِی لِسَانِهِ»(فوائد ابنحبان، معجمالکبیر طبرانی) یعنی: اغلبِ لغزشهای آدمی در زبان او است.
نیز نقل است: «إذا أَصْبح ابْنُ آدم، فَإنَّ الأعْضَاءَ کُلَّهَا تُکَفِّرُ اللِّسان، تَقُول: اتِّقِ اللَّه فینَا، فَإنَّما نحنُ بِک: فَإنِ اسْتَقَمْتَ اسَتقَمْنا وإنِ اعْوججت اعْوَججْنَا»(بهروایت ترمذی)؛ یعنی: هر صبح، جملهی اعضای بدن، در برابر زبان خاضع شده و میگویند در ارتباط با ما، از خدا پروا کن چرا که ما به تو وابستهایم: اگر راست و مستقیم باشی، ما نیز راست و مستقیم میشویم و اگر کژی و ناراستی بگیری، ما هم کژ و ناراست شویم.
در حدیث بلندی آمده که پیامبر اسلام، اسباب رستگاری و ابواب خیر را معاذ بن جبل تعلیم میدهد و در پایان میگوید: «ألا أُخْبِرُکَ بمِلاکِ ذلکَ کله؟» قُلْت: بَلى یا رسُولَ اللَّه. فَأَخذَ بِلِسَانِهِ قال: «کُفَّ علَیْکَ هذا» قُلْتُ: یا رسُولَ اللَّهِ وإنَّا لمُؤَاخَذون بمَا نَتَکلَّمُ بِه؟ فقَال: ثَکِلتْکَ أُمُّک، وهَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فی النَّارِ على وَجُوهِهِم إلاَّ حصَائِدُ ألْسِنَتِهِم؟»(به روایت ترمذی)؛ یعنی: آیا تو را به ملاک و مبنای همهی اینها(که در شرح ابواب خیر آمد) باخبر کنم؟ گفتم: بله، ای فرستادهی خدا. آنگاه پیامبر زبان خود را گرفت و گفت این را نگاه دار. گفتم: ای پیامبر خدا، مگر ما بدانچه بر زبان میآوریم مؤاخذه میشویم؟ گفت: آگاه شو معاذ! مگر جز آنچه نتیجهی زبانهای مردم است، آنان را در دوزخ سرنگون میکند؟
سفیان بن عبدالله میگوید: قُلْت: یا رسُول اللَّهِ ما أَخْوفُ مَا تَخَافُ عَلَیَّ؟ فَأَخَذَ بِلِسَانِ نَفْسِه، ثُمَّ قَال: «هذا»(به روایت ترمذی)؛ یعنی ای پیامبر خدا، بیش از همه در ارتباط با چه چیزی نگران منی؟ پیامبر زبان خود را گرفت و گفت: این!»
از یونس بن عُبَیْد(یکی از تابعین) نقل است که: « خَصْلَتَانِ إِذَا صَلُحَتَا مِنَ الْعَبْدِ صَلُحَ مَا سِوَاهُمَا مِنْ أَمْرِهِ: صلاتُهُ وَلِسَانُهُ»(حلیةالاولیا، ابونعیم اصفهانی)؛ یعنی: دو خصلتند که اگر در بندهای راست شوند، جمیع امور او بر صلاح و راستی آید: نماز و زبان.
این نکتهی بسیار مهم که اصلاح زبان، به اصلاح دیگر شؤون آدمی میانجامد در عهد جدید و در نامههای یعقوب(از رسولان عیسی) نیز به خوبی تبیین و گوشزد میشود:
«اگر کسی مرتکب لغزش در کلام نشود، انسانی کامل است و قادر به مهار کردن تمامی بدن خویش است. آنگاه که دهان اسبان را لگام میزنیم تا از ما فرمان برند، سراپای پیکر آنها را هدایت میکنیم. کشتیها را نیز ببینید: هر قدر بزرگ باشند، حتی اگر بادهای تند آنها را برانند، با سکانی کوچک به دلخواه ناخدا هدایت میشوند. همینطور زبان عضوی کوچک است و میتواند به امور بزرگ فخر کند! ببینید چه شرارهی کوچکی، جنگلی پهناور را به آتش میکشد: زبان نیز شراره است. این زبان که میان اعضای ما جای دارد، دنیای شرّ است: سراپای بدن را میآلاید؛ چرخهی آفرینش را شعلهور میسازد و خود آن را در دوزخ شعلهور ساخته است. وحوش و پرندگان و خزندگان و جانوران دریاییِ از هر دست رام آدمی شدهاند و میشوند. بر خلاف، زبان را کس رام نتواند ساخت: بلایی بیامان و آکنده از زهر کُشنده است.»(عهد جدید، رسالهی یعقوب، ۳ : ۱ تا ۸)