عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عشق، شادی است؟

شاعر معاصر می‌گفت: «عشق، شادی است، عشق آزادی است»(ه.ا.سایه)؛ اما اگر اندوه و رنج، بخشی از حقیقت زندگی است، باید افزود: عشق رنج بُردن است و اندوه را به جان فشردن.  عشق، شادیِ بی‌پایان است و اندوهِ بی‌حد. مارسل پروست می‌گفت: «یا باید رنج نکشیدن را انتخاب کرد یا دوست داشتن را». هیچ چیز گرانبهایی را بدون رنج تحصیل نمی‌کنیم. هر آنچه از رنج، خرج آن نکرده‌ایم، با جان ما نمی‌آمیزد و بخشی از وجود ما نمی‌شود. رنج، آنچه را بیرون از ماست، با ما یگانه می‌کند و بخشی جدایی‌ناپذیر از تجربه‌ی درونی می‌سازد.


آنکه دوست داشتن را دوست دارد، نمی‌تواند اندوه ناشی از دوست داشتن را دوست نداشته باشد. آنکه به دوست داشتن متعهد است نمی‌تواند اندوه ناشی از غیاب را پاس ندارد. آنچه باید به رغم اندوه، پاس داشت، زندگی است. برای وفاداری به زندگی، باید با خدا مشارکت کرد. مشارکت در آفرینندگی و زندگی‌بخشی. اندوه باید نبردافزاری در برابر مرداب‌وارگی باشد. باید اندوهت را سرمایه‌ای کنی برای آفرینش چیزی. مثلا از آن تیشه‌ای بسازی برای تراشیدن و ساییدنِ «سنگِ سراچه‌ی دل». اندوه را سرمایه‌ای کنی برای گذر از ظلمات به آنجا که نرمی و نوا و نور است.


من درد ترا ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

کان درد به صد هزار درمان ندهم

(مولانا)