سخنی ژرف از امام علی بن ابیطالب نقل شده است: «رضى الناسِ غایةٌ لا تُدرَک، فَتَحرَّ الخیرَ بجُهدِک، ولا تُبالِ بِسَخَطِ مَن یُرضیه الباطل»(شرح نهجالبلاغة، ابنابیالحدید)؛ «رضایت مردم، هدفی است که نمیتوان به آن رسید. پس تو با کوشش خویش، پیجویِ نیکی باش و به ناخرسندی آنان که از ناروایی و ناراستی خشنود میشوند، اعتنا مکن.»
از امام شافعی نیز سخنی مشابه نقل شده است: ««رِضَى النَّاسِ غَایَةٌ لا تُدْرَکُ، فَعَلَیْکَ بِمَا یُصْلِحُکَ فَالْزَمْهُ، فَإِنَّهُ لا سَبِیلَ إِلَى رِضَاهُمْ»(صفةالصفوة)؛ رضایت مردم، هدفی دستنیافتنی است. پس به آنچه صلاحدید توست، ملتزم باش چرا که راهی برای رضایت همهی مردم وجود ندارد.
همچنین آمده که به حسن بصری گفتند کسانی به دنبال خطایافتن در سخن تو هستند تا دستمایهی بدگویی تو سازند. حسن بصری گفت: بر تو گران نیاید! آزمندِ جاودانه زیستن در بهشت شدم و به آن امید بستم، آزمندِ معاشرت حضرت رحمان شدم و به آن امید بستم، اما چون آزمند صیانت و سلامت از مردم شدم، راهی به آن نیافتم. چرا که وقتی دیدم مردم از آفریدگار خود رضایت ندارند دانستم که از آفریدهای همسان خود نیز راضی نخواهند شد.(لأَنِّی رَأَیْتُ النَّاسَ لا یَرْضَوْنَ ، عَنْ خَالِقِهِمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهُمْ لا یَرْضَوْنَ عَنْ مَخْلُوقٍ مَثَلَهُمْ)(حلیةالاولیا، البدایةوالنهایة)
همگان را نمیتوان راضی کرد، مگر به قیمت دست شستن از خود.
صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
(حافظ)