عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

آیه‌های من

نشانه‌های وجود «خدا»، «امر متعالی» یا ساحت معنوی و قدسی جهان، برای هر کسی متفاوت است. ممکن است کسانی با مقدمات فلسفی(براهین حدوث، وجود و امکان، نظم و...) به قناعت برسند. کسانی ممکن است با نظر در عظمت و شکوه هستی و پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های‌ آن، به خدا التفات پیدا کنند. برای من هیچ‌یک از اینها کارآمد نیستند. خواب‌ها، معجزات، نظم و اتقان، عظمت و جلالِ وجود و هر چه از این دست. مثلاً تأمل در عظمت کهکشان‌ها و نسبت‌های دقیق و ریاضی‌وار حاکم بر سیارات، مرا به وجودِ ساحتی برتر از ساحت ماده، دلالت نمی‌دهد.


تنها دو چیز است که هر چه بیشتر با آنها درگیر و دم‌خور می‌شوم، به چشمم آیه‌ می‌شوند و در گوشم می‌خوانند: چیزی هست. چیزکی هست. چیزی که به این جهان بی‌ثبات و سست‌بُنیاد، اعتبار و ارزش می‌دهد. چیزی که فراتر از مناسبات مادّی و گریزنده از تحلیل‌های تجربی است. این دو چیز، ربط مستقیمی به فلسفه و کلام ندارند. یعنی از جنس گزاره‌ها نیستند. از جنسِ عواطف‌اند. و حتی بیشتر از آنکه بیرونی باشند، درونی‌اند. 

آن دو چیز اینها هستند: زیبایی و دیگرگزینی(آلتروئیزم).


گمان می‌کنم هر چه بیشتر در تجربه‌های دیگرگزینانه‌ی برآمده از عشق و نیز تجربه‌‌‌های زیبایی‌شناختی تأمل کنیم، بیشتر در «وجود خدا» تأمل کرده‌ایم.