عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

چهار فصل ایمان

بهار که شد

حضرت خلّاق در او می‌دمد. ایمان می‌آورد و سبز می‌شود. اقرار می‌کند و جوانه می‌زند. خدا اعتقاد او نمی‌شود؛ در او می‌شکوفد.

چه اعتراف شکوفایی!


تابستان، موسمِ عمل صالح است. میوه می‌دهد و می‌بخشد. میوه‌ها، ترجمه‌ی احوال او هستند. میوه‌ها تصدیق‌اند.

چه گواهیِ پُرباری!


پاییز که می‌شود

می‌پژمرد و نومید می‌شود. شک می‌کند و عقب می‌نشیند. پنجره‌ها را می‌بندد و در خود فرو می‌رود.

چه تردید خوش‌رنگی!


زمستان، هنگامه‌ی انتظار و چشم‌به‌راهی است. انتظارِ وزشی، تابشی... چشم‌دوخته به شکاف‌های پوشیده‌ی آسمان، به امید ریزشِ لبخندی. لباس‌ها را تماماً کَنده و در هوای تنفّس دوباره‌ی خدا، برهنه می‌شود. می‌داند که نفَسِ خداست که او را آبستن از ایمان می‌کند و از او جز «آمادگی» کارِ دیگری برنمی‌آید.

چه شکیباییِ پذیرایی!