عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

من چند نفرم / ۲

می‌گویند باورها و رویکردهای ضدونقیضی داری. فکر می‌کنم یک علت داشته باشد: من چند نفرم.

-

می‌‌گوید آخر اصلِ دین تعبد است و انقیاد بی‌چون‌وچرا. مولانا، شمس تبریز و روشنفکران دینی به چه معنا مسلمانند؟


می‌گویم: به همان معنا که تو یک فارس‌زبان هستی... از همه‌ی تعابیر تاریخی این زبان استفاده نمی‌کنی، اخذ و اقتباس‌ها و تعابیر وارداتی به زبان فارسی را پذیرفته‌ای، لغات تُرکی و مغولی و عربی که جذب زبان فارسی شده‌اند را کنار نمی‌زنی... و نیز بر اساس ظرفیت‌های این زبان، دست به خلقِ تعابیر و ترکیبات تازه می‌زنی و به نحوی زبان فارسی را بسط می‌دهی... تو متعبد به زبان فارسی نیستی، اما در اتمسفرِ زبان فارسی می‌اندیشی و احوال خود را گزارش می‌کنی. از این منظر، تو یک فارسی‌زبان هستی...

آنها که خدا را می‌خواهند

راهی برای یافتن او می‌یابند

آنها که خواهان خدا نیستند

دلایلی پیدا نمی‌کنند.


محبت، دلیل‌یاب است.

-

من به حقیقت اعتقادی ندارم. به قصه باور دارم. حقیقت قصه است و قصه، حقیقت.

-

قصه و رمان بیشتر از کتاب‌های حکمی و فلسفی، زندگی می‌آموزند. شاید به دلیل این‌که زندگی را جز در موقعیت نمی‌توان آموخت. زندگی را جز با زندگی کردن نمی‌شود فهمید. قصه و رمان با خلق موقعیت، تو را درگیر زندگی می‌کنند. تو را به زندگی‌هایی که هنوز نزیسته‌ای می‌بَرند. به «وُسعت اندوه‌ِ زندگی‌ها»

فلسفه به کلیات زندگی می‌پردازد  و قصه به جزئیات زندگی. کلیات خارج از گود زندگی نشسته‌اند.


مزیت دیگر قصه، تمرین تمرکز و حضور قلب است. یکی از بهترین راه‌ها  برای جمعیت خاطر و رهایی از آشفتگی ذهن.


-

از سطحی‌نگری ماست که گمان می‌کنیم آنها که کمتر حرف می‌زنند یا مرموز و خودپوش‌ترند، حرف‌های مهم و شنیدنی‌ بیشتری دارند. 

از سطحی‌نگری ماست که گمان می‌کنیم حرف‌های مهم، حرف‌هایی هستند راجع به کلیات زندگی. مهم جزئیات است. خدا در جزئیات است. شیطان هم.

-

یعنی پرندگان امروز

صورت تناسخ‌یافته‌ی شاعران دیروزند؟

یعنی جیک جیک گنجشک‌ها

ترجمه‌ی قصه‌های زندگی است

از گلویی شفاف‌تر؟

یعنی پرنده

آرزوی فردای شاعر است؟