اذکار و اوراد دینی، کارکرد معناافروزی دارند. پیامبر اسلام به ما میآموزد که هنگام خواب بگوییم:
«بِاسْمِکَ رَبِّ وَضَعْتُ جَنْبِی وَبِکَ أَرْفَعُهُ إِنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ»
«پروردگار من! با نامِ تو سر به بالین میگذارم و با نام تو از جا برمیخیزم. اگر جانِ مرا ستاندی از رحمت خود بهرهمند کن و اگر به زندگی بازگرداندی، نگاهدار جانِ من باش، آنچنان که از جانِ بندگان صالح و نیکسیرت خود محافظت میکنی.»
تلقین و یادآوری این حقیقت که هر شب به وقت خواب، آمادهایم که بمیریم و معلوم نیست که صبحی دیگر در راه باشد یا نه. هر شب به وقتِ خواب با جانِ هستی نجوا میکنیم که اگر صبح دیگری در کار نبود، جانِ غبارگرفتهی مرا با رحمتِ خود شستوشو ده و اگر مجالِ فردایی بود، مراقب و نگهدارِ جانِ من باش. آنگونه که از جانِ پاکان و صالحان مراقبت میکنی تا کمتر آلوده و تاریک شوند.
هر شب، به وقتِ خواب، که این وِرد معناافروز را با حضور قلب، زمزمه کنیم، جانِ خود را به پیشوازِ نور بُردهایم.
و صبح که چشم میگشاییم و درمییابیم که فرصتی دوباره نصیبمان شده است، زمزمه کنیم:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ»
«سپاس و ستایش خدای را که ما را بعد از آنکه میراند، به زندگی بازگرداند و بازگشت به نزد اوست.»
آغازِ هر صبح، با قدردانی از زندگی و ستایش جانِ هستی آغاز میشود. با اذعانِ شاکرانه به اینکه از روز تازه و حیات دوبارهای برخوردار شدهایم و با یادآوری اینکه همه کس و همه چیز به سویِ آن نورِ سرمدی و جاودان، در حرکتند و عاقبتِ امر، با وانهادنِ هر آنچه از جنسِ «داشتن» است تنها با «بودن» و «قلب سلیم» به حضرتِ سلام، وارد میشوند.
این وِردهای مبارک از آموزههای زندگیپرور نبوی هستند که ما یادآور میشوند زندگی ما نَفَسی بیشتر نیست. هر شام میمیریم و هر صبح از نو متولّد میشویم. هر شام، آماده برای وانهادن همه چیز باشیم و هر صبح که دیده گشودیم، شاکر و قدردان، به استقبال زندگی برویم.
شب، به وقتِ خواب، گسسته از همه چیز، خود را در آغوش خدا رها کنیم؛ و صبح، به وقتِ بیداری، اول از همه به خدا سلام کنیم.
«سرمایهی عمر آدمی یک نَفَس است...»