عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

سخت‌گیری و آسان‌گیری

دیده‌وران معنوی در رابطه با خود و عملکرد‌ها و تصمیم‌های خود، سختگیرانه داوری می‌کنند و با نوعی «خوداتهامی» نیت‌ها و مقاصد خود را وارسی و ارزیابی می‌کنند و می‌کوشند اهداف نهانی خود را از انجام و یا ترک امور بخوانند و زیر نظر بگیرند؛ اما در رابطه با دیگران معیارهای آسان‌گیرانه و خوش‌بینانه‌ای دارند. حرکات و سکنات و اقوال و افعال آنان را به بهترین شیوه تفسیر می‌کنند و می‌کوشند تا کوتاهی‌‌ها و خطاهای آنان را عذر بنهند. در یک سخن نسبت به دیگران «خوش‌بین» و در رابطه با خود «بدبین»‌اند. 

سعدی می‌گوید که شیخ شهاب سهروردی، بر روی کشتی، دو توصیه‌ و اندرز گوهرین به من داد:

مرا شیخِ دانای مرشد شهاب 

دو اندرز فرمود بر روی آب 

یکی آنکه در نفس خوش‌بین نباش 

دگر آنکه در غیر بدبین مباش 


از اصول تعلیمات معنوی عارفان ما، یکی سخت‌گیری بر خود و دیگری آسان‌گیری بر دیگران بوده است، چه در مقام ارزیابی و تحلیل و چه در موقعیت رفتار و کردار. در مقام نظر، تیغه‌ی نقد و اتهام را بیشتر از همه متوجه خود می‌کردند و در مقام عمل هم سخت‌گیری‌‌ها و ریاضت‌‌ها را بر تن و جان خود روا می‌داشتند؛ اما در خصوص دیگران، تا حدّ‌ امکان، در مقام نظر و تحلیل، خوش‌بین و عذرتراش و در مرحله‌ی اقدام و کردار، آسان‌گیر و اهل سماحت و سهولت بوده‌اند. 


اسماعیل بن نُجَید گوید ابوتراب نخشبی چون از اصحاب خود چیزی دیدی که کراهیت داشتی اندر مجاهدت افزودی و توبه کردی بنوی و گفتی بشومی من اندرین بلا افتاد؛ زیرا که خدای می‌گوید: «إنّ اللهُ لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بانفسهم».(رساله قشیریه)

ابوعثمان مغربی می‌گوید: «تهمت بر کردار خود نِه تا قیمت گیرد، و تهمت از خلق برگیر تا جنگ برخیزد.»(نفحات الأنس)

رُوَیم گفته است: «فتوت آن است که برادران خود را معذور داری در هر زَلّتی که از ایشان واقع شود و با ایشان چنان معامله نکنی که عذر باید خواست.»(نفحات الأنس)

و هم او گفته است: «مِنْ حُکْمِ الْحَکِیمِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى إِخْوَانِهِ فِی الْأَحْکَامِ ، وَیُضَیِّقَ عَلَى نَفْسِهِ فِیهَا، فَإِنَّ التَّوْسِعَةَ عَلَیْهِمْ اتِّبَاعُ الْعِلْمِ ، وَالتَّضْیِیقُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ حُکْمِ الْوَرَعِ»؛ از حکم حکیم است که حکم‌ها بر برادران فراخ دارد و بر خویشتن تنگ فرا گیرد، که بر ایشان فراخ بکردن اتّباع علم بود و بر خویشتن تنگ بکردن از حکم ورع بود.(نفحات الأنس)

عمروبن عثمان مکی درباره‌ی شیخ مزیّن می‌گوید: «مَا رَأیتُ احداً أشد تضییقاً علی نفسه وتوسعةً عَلی الناسِ مِنه: هیچکس ندیدم که آن سختی برخویش نهاد که وی، و برمردمان آسان فراگرفتی چون وی.»(رساله‌ی قشیریه)


سخت‌گرفتن بر خود و آسان‌گرفتن بر دیگران، چه در مقام نظر و چه عمل، از توصیه‌های عارفان است.

با این‌حال غالباً توصیه به سخت‌گرفتن بر خود به آفتی می‌انجامد و آن خوارداشتِ نفس و خشونت روا داشتن به خویش است:

ابوالحسن خرقانی می‌گوید‌: «اگرفردا درقیامت با من گویند چه آوردی؟ گویم سگی به من دادی دردنیا من خود با او درمانده بودم تا در من ودربندگان تو نیفتد و نهادی پرنجاست به من داده بودی من جمله‌ی عمر در پاک کردن او بودم.»(نوشته بردریا، شفیعی کدکنی)

«رهبانی را دیدند گفتند تو راهبی گفت نه، که من سگبانی‌ام، این نفس من سگی است فرا مردمان همی‌افتد، ویرا از میان ایشان بیرون آورده‌ام تا از وی سلامت یابند.»(رساله‌‌ی قشیریه )


اگر بناست با دیگران، مهربان و مشفق باشیم، نمی‌توانیم خویشتن را از نوازش و تکریم، محروم بداریم. از مهم‌ترین آسیب‌هایی که برخی تعالیم عارفانه در پی دارند افروختنِ آتش جنگ با خویشتن است:

تو با دشمن نفس هم‌خانه‌ای

چه در بند پیکار بیگانه‌ای؟

تو خود را چو کودک ادب کن به چوب

به گُرز گران مغز مردان مَکوب

(بوستان، باب هفتم)


تا حّدی این خودکوبی و تن دادنِ خودخواسته به تنگناها و دشواری‌ها پذیرفتنی است، اما آشتی با خود و تعامل آکنده از ادب و لطف با خویشتن، لازمه‌ی سلامت روانی ماست که متأسفانه چندان محلّ توجه و عنایتِ تعالیمِ صوفیان قرار نگرفته است.