عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

زندگی خالی نیست...

دیروز دانشگاه کاشان بودم و حرف‌پراکَنی داشتم درباره‌ی نگاه سهراب سپهری به زندگی. سخنرانی و جلسه به‌یکسو، دیدار جوانان دعوت‌کننده‌ی انجمن اسلامی و آن حجم از صفا، مهربانی و سرزندگی، یک‌سو... چقد از دیدارشان خوش شدم و چقد غبطه خوردم به آن حال‌ها و سبکبالی‌ها و تازگی‌ها...


برایم عجیب (و شاید کمی خنده‌ناک) بود که فکر می‌کردند استاد و دکتر هستم و با شوقی زلال و آکنده از طراوت، سؤال می‌کردند. وقتِ خداحافظی دلتنگ‌شان شدم و از اینکه فرصتی درخور نبود تا سیر، حرف‌های‌شان را بشنوم حسرت خوردم. شعر ابوالعتاهیه در دلم زمزمه می‌شد:


علیکُمْ سلاَمُ اللهِ إنِّی مُوَّدعُ

وعیْنَایَ منْ مضِّ التَّفَرُّقِ تَدْمَعُ

فإنْ نحنُ عِشْنَا یجمَعُ اللهُ بیننَا

وَإنْ نحنُ مُتْنَا، فالِقیامَة ُ تَجمَعُ


اصلِ کار، رخُدادِ بستگی‌های پاک و ارتباط‌های روشن انسانی است. فلسفه، الاهیات و ادبیات، اگر نتوانند پُل‌سازی کنند و ما -این حجم‌های تنها و غمناک- را در کنار هم بنشانند، چه خاصیتی دارند؟


«دوستی» به گمان من ارزش مخدوم است و خوشحالم که طرح اندیشه‌های سهراب سپهری سبب شد ساعاتی در مصاحبت فوّاره‌های دوستی، مهر و صفا باشم. تا وقتی دوستی هست، زندگی خالی نیست.


سیسرون می‌گفت: «اما آنچه از من خواهید شنید این است که دوستی را از همه‌ی خوبی‌های این جهان، برتر می‌دانم. نعمتی است بی‌نظیر که در روز سیاه و سپید، هر دو به کار می‌آید و از خواستنی‌های عالَم هیچ یک این‌چنین دل انسانی را آسوده نمی‌کند. گمان نمی‌کنم پس از عقل، خداوندان نعمتی بزرگتر از دوستی به ما عطا کرده باشند، اما بعضی ثروت را به دوستی ترجیح می‌دهند.... ولی اشتباه می‌کنند. فقط دوستی است که می‌تواند جای هر یک از این نعمت‌ها را بگیرد و حتی اگر دوستی نباشد، هیچ‌یک از این نعمت‌ها چنان‌که‌باید، فرح‌بخش و لذت‌آور نخواهد بود.»(دورساله عیش پیری و راز دوستی، سیسرون، ترجمه محمد حجازی، نشر علمی و فرهنگی)