عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

انبساطِ‌ انار...

بنشینیم به دانه کردن اناری. ارتباط سرانگشتان‌مان با سُرخی دانه‌ها، از نوع مکاشفه باشد. گویی در حال انجام مناسکی روحانی هستیم و یا پرسه زدن در حوالیِ معبدی مقدس. دانه‌های سُرخ و آب‌دار انار، یادآور دل‌‌هایی بی‌تاب‌اند که خاک هم تسکین‌شان نمی‌دهد. دانه‌های انار، گواهِ یکرنگیِ پیدای خاکند و عشقی که از پسِ سالیان، همچنان سرخ‌روی و آب‌دار است. چیزی نمی‌خشکد و همه چیز در باززاییِ مکرّر خاک، دوباره به دستانِ مردّدِ ما، باز خواهد گشت.


دانه‌های انار را به ملایمت و مراقبت جدا کنیم و حواسمان باشد تا معنای خونین هر دانه را دریابیم. انار را دانه می‌کنی و در هر دانه، هزار آینه‌ی خاموش و اسرارگو، زبان باز می‌کنند تا از ضمیرِ خاک به ضمیر تو، پلی بزنند. دانه‌های انار، دل‌های خونین و عاشقی هستند که سکوت را تاب نیاورده‌اند. از سینه‌ی خاک، خود را بالاکشیده‌اند تا با گذر از خنده‌های آفتاب و بوسه‌های باد، چشم‌های ما را به رنگ خویش درآورند. 


دانه‌های انار را ساده مبین. جامِ جهان ز خونِ دلِ‌ عاشقان پُر است / حُرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی. بگذار قبل از آنکه در دهانت منتشر شوند، چشمانت را گرم کنند. سهراب می‌گفت «امتحان کردم اناری را، انبساطش از کنار این سبد سر رفت»، بگذار طراوت رازناکِ دانه‌ها از تو بتراود و  مِجمَر خاموش نگاهت را دوباره برافروزد.


انار را بی‌حواس دانه نکنیم. رازهای سُرخ و خونین خاک را در رشته‌های تسبیح انار، نادیده نگیریم. دانه کردن انار، فرصتِ انبساط است.