عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

دین‌زدگی

به نظرم می‌رسد آنچه از عوامل دین‌زدگی می‌توان برشمُرد یکی ارائه‌ی تصویری از خدا، کارکردهای دعا و نقش دین در زندگی دنیوی است که در عمل به سرخوردگی و بی‌اعتمادی می‌انجامد و دیگری اعمال اکراه و تحمیل و استفاده از قدرت و فشار بیرونی است که مانع می‌شود دین‌داری حرکتی وجودی و ناشی از رغبت و خواستی آگاهانه باشد. 


می‌گویند خالصانه که دعا کنی حتماً اجابت می‌شود. مادر، سرطان دارد اما فرزند هر چه دعا می‌کند اتفاقی نمی‌افتد. بی‌اعتماد می‌شود و سرخورده. می‌بیند که وعده‌ها، وعده‌های سرخرمن بودند.


می‌گویند مؤمن که باشی خدا ناصر و حافظ تو خواهد بود و از بلایا و گزندهای مادّی و دنیوی مصون می‌مانی، اما می‌بیند که ورشکست شده، تصادف کرده و به انواع بلایا گرفتار شده. دین‌زده می‌شود. 


می‌بیند که در انتخاب یا ترکِ دین آزاد نیست و حتی در انتخاب نوع خاصی از قرائت یا پویش دینی هم رهایش نمی‌کنند. حضور سنگین گزمه‌ها و نظارت و نگاه‌های قضاوت‌گرِ دیگر دینداران، آزارش می‌دهد. محبت‌های تاجرانه و محاسبه‌آمیز که اگر در مسیر خدا باشی دوستت داریم و اگر نباشی نه، دل‌زده‌اش می‌کند.

آری، از عوامل دین‌زدگی یکی هم خدشه‌ای است که به آزادی فردی می‌زنیم و اعمالِ فشارهای فرهنگی و اجتماعی و نیز قضاوت‌های دل‌آزاری است که بر همدیگر روا می‌داریم.


راه حل به گمان من دو چیز است.


اول اینکه نیاز به بازنگری در مقولاتی نظیر دعا، نصرتِ خدا، حیات طیبه و... هستیم. باید بپذیریم که خدا بر اثر دعای ما در قوانین طبیعی و اجتماعی دخالت نمی‌کند و اساساً دنیا سرای ابتلا و آزمایش است و باغ سبزی اگر به مؤمنان وعده داده شده یا در آخرت است یا در ضمیر و دل. ایمان، دلت را سبز می‌کند، کویرهای کشورت را نه. دین، روحت را جلا می‌دهد آسمان تیره و ناپاک شهرت را نه. دعا و خدا نیز چنین شأنی دارند. البته تأثیر رازآلود انرژی‌های مثبتی که در اثر مراقبه و ذکر و دعا در هستی منتشر می‌شود، جای خود را دارد.


دوم آنکه بپذیریم و بر این مبنا رفتار کنیم که سرشت و گوهر دین با اکراه و هر آنچه از جنس فشار بیرونی است سازگار نیست. دین، بربَستنی نیست، بررُستنی است. 

می‌شود زمینه‌هایی فراهم آورد تا دانه‌ی ایمان در دلی جوانه بزند و ببالد. آبش داد، نازش کرد. اما نمی‌شود با فشار، دانه‌ای را شکافت و از آن جوانه بیرون کشید. 

در رابطه با تُخم، این را می‌دانیم که خودِ جوجه باید بپوید، بکوشد و از تخم بیرون بیاید و تنها کاری که می‌توانیم بکنیم مراقبت از شرایط و حفظ گرما و نور لازم است. در رابطه با پیله و پروانه و دانه و درخت هم این حقیقت را می‌دانیم. اما چرا در خصوص آدمی، این دانه‌ی غنیّ، این جوجه‌ی سیمرغِ هنوز در تخم، این پروانه‌ی رنگینِ هنوز در پیله، چنین عمل نمی‌کنیم؟


کسانی که دلنگران دین‌زدگی جوانان هستند، نگران آزادی و محبت باشند. نگرانِ نگرش‌های ناصواب دینی که در رویارویی با واقعیت فرومی‌ریزند. خدا و دعا قوانین حاکم بر طبیعت را دور نمی‌زنند. باید پیِ قرائت و چاره‌ای دیگر بود.