گرفته و پژمرده، به ابرها خیره شدهام. نگاهم بینَفَس است و این حال، چیزی نیست که از چشمهای شیخ احمد بخارایی دور بماند. انگار چیزی در من مُرده است. شانه ام را میفشارد و میگوید بگذار زندگی در تو تنفس کند. دقایقی سکوت میکنیم. میگویم برایم حرف بزنید، کلام شما زنده است. قدمزنان از کنار رودخانهی شهر که در آستانهی خشکیدن است، میگذریم. شانهام را رها میکند و برایم حرف میزند:
میدانی فرزندم، هر صدایی که در ستایش زندگی نباشد، در ستایش نومیدی است و هر آنچه در خدمت نومیدی است در خدمت کفر و تباهی است. قرآن به ما میگوید نومیدی شانه به شانهی کفر است: "وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون"َ. "وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُون".
نگاه اشتباهی است که زندگی، همین زندگی این جهانی را بیقدر و قیمت بدانیم. قرآن به ما میگوید حیات، ارجمند است و کسی حق ندارد به ناحق، جان انسانی را بگیرد و یا زندگی خویش را تباه کند.
صدمه زدن به زندگی هر جانداری، صدمه زدن به روح زندگی است و قرآن میگوید هر کس نفسی را بکشد چنان است که همگان را کشته است، چرا که به روح جاری زندگی، آسیب زده است: "مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا".
از طرفی، از یاد بُردهایم که تنها وقتی از آنچه داریم میبخشیم و عطا میکنیم، میتوانیم زندگی خود را از تباهی نجات دهیم و مانع شویم که رود زندگی به مرداب و مانداب، تبدیل شود.
برای غنی کردن زندگی باید نثار کردن را یاد گرفت. ما با نبخشیدن، با بذل نکردن، زندگی خود را تباه میکنیم. قرآن میگوید: "وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا". انفاق کنید و با دست خود عامل هلاکت و تباهی خویش نگردید. یعنی با انفاق نکردن، خود را تباه نکنید.
میدانید از مهمترین کارهای شیطان این است که به انسان وعدهی فقر میدهد؟ "الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ" و با وعدهی فقر، مانع دهش، بخشش و دستگیری میشود. مراقب وعدههای فقری که شیطان برای تباه کردن نیروی زندگی میدهد باشیم.
شیطان وعدهی فقر میدهد یعنی چه؟ یعنی میگوید تو در پیوند فعال و بخشنده با دیگری، با بذل و نثار کردن به دیگری، فقیر و ناتوان خواهی شد.
شیطان هر آوایی است که ما را به پرهیز از دیگری و منع و بازداشت زندگی از جاری شدن فرا میخواند. هر وسوسهای است که به نیروی زندگی که برآمده از دهشهای مستمر است، لطمه میزند.
شیطان را از کارکردش بشناسیم. شیطان نوای غبارآلودی است که با "وعدهی فقر" ما را از "انفاق" که ضامن غنای زندگی و مانع تباهی است، باز میدارد.
قرآن میگوید تا وقتی اهل انفاق و بذل داشتههای محبوبمان نباشیم، نیکدل و نیکفرجام نمیشویم: "لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ"
فرزندم، نثار کن. نثار کن تا از زندگی سرشار شوی.