عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

نوبتِ باران

مثل وزن‌های معطّرِ بداهه‌

که پونه‌های تازه

در غزل‌های باغ می‌نشانند


مثل خمیازه‌ی حماسیِ گربه‌ها

در حاشیه‌ی بزرگ‌راه‌های شلوغ


و یا شبیه سبکسریِ باد

و اختیارات شاعرانه‌ا‌ی

که در شانه‌های‌ درخت دارد


حقیقت زندگی نیز با آینه‌های مجذوب

صمیمی است


آینه‌هایی که از کلمات من آغاز می‌شوند

و در اشک‌ها و لبخندهای روشن

ادامه می‌یابند


کلماتی که می‌توانند پنجره‌ها را 

تا میقات باران و

بوسه‌چینی آسمان

 همراهی ‌کنند.


اگر از رنگ‌بارانِ مهیّجِ کلمات

و جیغ‌وداد‌های کلافه‌ی گزاره‌ها

سالم عبور کنیم

حقیقت زندگی را

در خلوص یک تلاقیِ پاک

دیدار خواهیم کرد.


اگر نوبتِ باران

زودتر می‌رسید

و دستی به خنده‌ی گُل‌ها

شلیک نمی‌کرد

بهار از پیشانی‌های ما

شکوفه می‌داد


صدیق قطبی / 13 تیرماه 95