هوا گرم است و ترافیک سنگین. آقای راننده اما عجیب است که اینهمه خوشخو و خوشسخن است. مسافر که پول میدهد میگوید قابل ندارد. باقی پول را میدهد میگوید بفرمایید. خوب راهنمایی میکند. گلایهای نمیکند. بد و بیراهی نمیگوید. از زمین و زمان و زمانه، شاکی نیست. مصداق توصیهی قرآن است که: «قُولُوا لِلنَّاس حُسنَاً/ با مردم به نیکی سخن بگویید/بقره:۸۳» میخواستم موقع پیاده شدن از او تشکر کنم که اینهمه خوب است. شرم کردم و چیزی نگفتم.
آنچه جهان را از همه بیشتر آلوده و تیره میکند، کلمات تاریک ماست. اگر میتوانستیم در هر وضع و حالی، به نیکی حرف بزنیم، جان و جهانمان روشنتر و تحملپذیرتر میشد. از ژرفترینهاست که مسیح گفته است آنچه آلوده میکند غذایی نیست که به دهان آدمی فرو میرود، کلماتی است که از دهان او بیرون میآید:
«گوش فرا دارید و فهم کنید! آنچه به دهان در میآید آدمی را ناپاک نمیسازد؛ بلکه آنچه از دهان بر میآید آدمی را آلوده میسازد.» (انجیل مَتّی، باب ۱۵ آیه۱۰و۱۱)
ما اما به پاکیِ غذایی که میخوریم بیشتر حساسایم تا کلماتمان.
جهان را با سخنان خود زیباتر کنیم. حزین لاهیجی میگفت:
به چینِ جَبهه (پیشانی) نیَرزد چو گل دو روز حیات
شکفته با همه بنشین و مهربان برخیز