عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

هابیل و قابیل؛ حکایت همچنان باقی

بند پ ماده‌ی ۳۸ قانون مجازات اسلامی، «رفتار یا گفتار تحریک‌آمیز بزه‌دیده» را از جهات تخفیف مجازات دانسته است. محرز بودن بزه و جرم فردِ بزهکار، نباید مانع ارزیابی انتقادی زمینه‌هایی باشد که به ارتکاب بزه یاری کرده است. بزه‌دیده را هم از یک منظر باید به چشم خطاکار نگریست، بی‌آ‌نکه این نگاه به معنی تبرئه‌ی فردِ بزهکار باشد. نه تنها بزه‌دیده، بلکه همه‌ی کسانی که اقدامات و اعمال‌شان در شکل‌گیری بزه، مؤثر بوده‌ است، باید نقد و تخطئه شوند. 


به نظر می‌رسد هر اقدام و رفتاری که منجر به تضعیف کرامت فرد انسانی و احساس ارزشمندی و عزت نفس او شود و نوعی دون‌پایگی و فروتری را به فرد القا کند، زمینه‌ساز و تمهیدگرِ تباهی اخلاقی است. انسان‌ها بسیاری مواقع می‌خواهند با ارتکاب بزه و جنایت، بر احساس حقارت خود چیره شوند. احساسی که چه بسا در شکل‌گیری آن، افراد و ساختارها سهیم باشند.


انسان‌های نومید هم به نظر می‌رسد استعداد بالایی برای جرم و جنایت دارند. آنان که خود را در مخمصه‌ای می‌بینند که هیچ روزن امیدی ندارد. از این‌رو هر آنچه به امید آدمی(امید به بهروزی و خوش‌فرجامی) صدمه بزند، عامل تباهی است و شایسته‌ی نکوهش و نقد.


هابیل، پاکیزه و بزرگ است. در پاکی او همین بس که مقتول بودن را بهتر از قاتل بودن می‌دید و به برادر خود گفت هرگز قصد جان او را نخواهد کرد. 


اما آنچنان که در گزارش قرآن می‌خوانیم، تعابیر و سخنان هابیل، به عزت نفس و نیز امیدمندی قابیل، آسیب زدند و از این‌روست که می‌شود مواضع هابیل را نیز تخطئه کرد. 


اقدامی که نه در جهت تکریم آدمی و مراقبت از نهالِ امید انسان‌ها باشد، نکوهیدی است.


قصه‌ها و حکایت‌های قرآنی به قصد اعتبار و درس‌آموزی است(لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ/یوسف،۱۱۱)؛ بهتر است همچنان که از شیوه‌ی خشونت‌پرهیز و پاکی‌گزینِ هابیل، الگو می‌گیریم، از تعابیری که می‌توانست به تحریکِ قابیل نینجامد هم عبرت بگیریم.