میتوانی نامت را فراموش کنی. شمارهی شناسنامهات را و این که کی و کجا زاده شدهای. فراموش کنی همهی آنچه این سالها به ذهن سپردهای. فراموش کنی موجودی حساب و مدارک تحصیلیات را. میتوانی نام اشخاص و اشیا را هم از یاد ببری. حتی نام عزیزترین کسانت را. مناطق و موقعیتهای جغرافیایی و زمانها و ادوار تاریخی را هم.
اما یک چیز را از خاطر مبر:
پشت همهی اتفاقات ستیهندهی زندگی، آنسوی همهی تاریکیهای سُتوهآور، روشنی جاودانی هست که لبخندهایت را ارج مینهد و روحت را لمس میکند. نامش مهم نیست، نفسِ حضور این روشنیِ سرمدی مهم است. در تیرهبارترین شبها هم، شهابِ فروزانی، قلبت را نشانه رفته است. حقیقت روشنی که زندگی را ترک نخواهد کرد. هرگز ترک نخواهد کرد...