- «سلام... دعا کن خدا یکم از اون ایمان قبلی بهمون بده... مثل یه تشنهای که تو بیابونه دنبالش میگردم... امید به کلی رخت بر بسته از فکر من...»
- سلام...
به نظرم نیایش، حتی اگر اعتقادی نداشته باشی، حتی اگر صِرفاً حدیثِ نفس و بیان تمنا باشد، چراغان میکند دلت را و احتمالاً آن طعم گمشده، آن افسون غایب را، دوباره به دلت بر میگرداند. شاید به رنگی دیگر، اما به همان طعم. نیایش، نوشداروی امید است.
نیایش، البته با آن گوشه از قلب که همیشه دستنخورده، شفّاف و مصفا است و آن گوشهی همیشه مصفا، احتمالاً بزرگترین موهبتی است که زندگی به ما بخشیده است. همیشه، چراغی در زاویهای روشن است. از همان گوشهی روشن، نیایش کن...
میبینی کمکم، تمام سطح روحت، بهار میشود و همه جا را چراغها فتح میکنند.
نیایش، دوست من. حتی اگر اعتقادی نداشته باشی و صِرفاً ابراز آرزو و نجوای رؤیاها باشد...
نیایش، روزی، دستهایت را در دست آن ایمان رفته، خواهد نهاد.