عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

آمدنم بهر چه بود؟

نثار تو است گنج «کُنتُ کَنزاً»
مراد او توئی از آفرینش
(شاه نعمت‌الله ولی)

منابع عرفانی به حدیثی قدسی اشاره می‌کنند که می‌گوید هدف از آفرینش این بوده که آدمیان «گنج پنهان» خدا را کشف و تماشا کنند:

(قال داود علیه السلام یا ربّ، لِماذا خَلقتَ الخَلقَ؟ قال: کُنتُ کنزاً مَخفیاً فأحبَبتُ اَن اُعرَفَ فخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَفَ؛
داود(ع) می‌گوید: «خدایا، جهان را چرا آفریدی؟» خداوند پاسخ می‌دهد: «گنج پنهانی بودم و دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم.»)[این روایت سند معتبری ندارد، اگر چه نزد عارفان، عزیز است.]

گنج مخفی بُد ز پُرّی چاک کرد
خاک را تابان‌تر از افلاک کرد
گنج مخفی بُد ز پُرّی جوش کرد
خاک را سلطانِ اطلس‌پوش کرد
(مثنوی/دفتر اول)

شیخ ابوسعید ابوالخیر نیز می‌گوید آفریده شده‌ایم تا بهره‌مند شویم، تماشا کنیم و واسطه‌ی ظهور صفات خداوند باشیم. آمده‌ایم تا نظاره‌گر زیبایی و کاشف حُسن باشیم.

آورده‌اند که کسی از بغداد برخاست و به میهنه آمد به نزدیک شیخ ما و از شیخ ما سؤال کرد که: «ای شیخ! حق سبحانه و تعالی این خلایق را به چه آفرید؟ حاجتمند آفرینش ایشان بود؟» شیخ ما گفت:  «نه،  اما از جهت سه چیز را آفرید:  اول، آنک قدرتش بود بسیار نظارگی می‌بایست.  دوم، آنک نعمتش بسیار بود خورنده می‌بایست.  سوم، رحمتش بسیار بود گناه‌کارش می‌بایست.»(اسرارالتوحید، محمد بن منور میهنی)

اگر گناه نکنیم، رحمت و آمرزگاری خداوند، کجا جلوه کند؟ چنانکه حافظ می‌گفت سهو خطای ماست که به عفو و رحمت حضرت آمرزگار معنا می‌دهد:
سهو و خطای بنده گرش نیست اعتبار
معنیِ عفو  و رحمت آمرزگار چیست؟

این نکته‌ی مهم، از زبان پیامبر اسلام(ص) جاری شده است:

«وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ لَمْ تُذْنِبُوا لَذَهَبَ اللَّهُ بِکُمْ وَلَجَاءَ بِقَوْمٍ یُذْنِبُونَ فَیَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ فَیَغْفِرُ لَهُم؛
سوگند به آنکه جانم در اختیار اوست، اگر گناه نکنید، خداوند شما را از بین می‌بَرد و قومی دیگر می‌آورد که گناه کنند، آنگاه آمرزش خواهند و خداوند از آنها درگذرد.»(به‌روایت مسلم)

در نگاه عارفانه‌ی بوسعید، رسالت اولیه‌ی آدمی و سبب پیدایی او، بهره‌مندی از حقوق و مزایا بوده است و ادای تکلیف و وظیفه در وهله‌ی بعدی است. ابتدا باید انسان را موجودی قدردیده و ارجمند دانست که آمده تا از آثار صفات رحمانی خدا، نهایت حظّ و بهره را ببرد، و در مرتبه‌ی بعدی است که متناسب با حقوق و مواهب خداداد، واجد تکلیف شاکری و وظیفه‌ی قدردانی می‌گردد.

به نظر می‌رسد مهمترین وظیفه‌ی آدمی که با بهره‌مندی کامل از هدایا و مواهب الهی تناسب دارد، «شکر»  و قدردانی است. جالب آنکه «کُفر» در تعبیر و بیان قرآنی، علاوه بر اینکه در مقابل ایمان، تعریف شده است، در برابر «شکر» نیز ترسیم می‌شود. گویا «ایمان»، همان «شکر» یا مهمترین جلوه‌ی شکر است.

آمده‌ایم که زیبایی‌های جهان و خدا را تماشا کنیم و از رحمت او، لاجرعه بنوشیم. 
وظیفه‌ای هم اگر داریم، جز شکر کردن و قدر دانستن نیست.