نه سبزهزارِ نغمهآراسته و
نه کویر خُمارینِ شب،
مرا با کاروانی راهی کن
که به خوابی عطرآگین
رهسپار است.
خوابی که در بالهای پروانه،
رنگ میشود.
مرا میهمان رویایی کن
که در نخستین لبخندِ نوزادان
پر باز میکند.
خوابی
نازکتر از مهِ سپیدهدمان
تازهتر از خمیازهی آغازینِ غنچهها
و سبکتر از پیراهنِ باران.
مرا مهاجرِ رؤیایی کن
که از چشمِ پرستوها
آغاز میشود.
صدیق قطبی، ۵ اردیبهشت ۹۶