«أقلّقتُمُ السابِحَ فی لُجّة
و رُعتُم فی الجوّ ذاتَ الجناح
هذا و أنتم عرضة للفنا
فکیف لو خُلّدتم یا وِقاح؟!
آیا ماهیان دریا را مضطرب میکنید
و پرندگان آسمان را میترسانید
چنیناید در حالیکه فانی هستید،
شرمتان باد! اگر جاودانه بودید چه میکردید!»
- ابوالعلاء معرّی
- ترجمه: صدیق قطبی
(قاعدتاً از آدمیان فناپذیر و آگاه از فنای خویش، آدمیانی که «بالهای مرگ هر دقیقه بر سر و صورتشان سابیده» میشود، انتظار میرود که درک همدلانهای از دلهرهی موجودات فانی دیگر داشته باشند. انتظار میرود که بهتر درک کنند رویارو شدن با مرگ چقدر خوفانگیز و دلهرهزاست و از اینرو به حیات موجودات دیگر حرمت بگذارند.
ابوالعلی معرّی میگوید از کوتاهی فرصت و زوال محتوم خویش باخبرید و چنین میکنید، اگر جاوادنه میبودید چه میکردید.
اروین یالوم در کتاب "خیره به خورشید" فرازی از کتاب "تبتی زیستن و مردن" سوگیال رینپوچه نقل میکند:
«سر انجام که در مییابیم میمیریم و همهی موجودات ذیشعور نیز میمیرند، احساس سوزان و کمابیش دلشکنی از آسیبپذیری و ارزشمندی هر دَم و موجود به ما دست میدهد و از همین جا شفقت ژرف، زلال و بینهایتی نسبت به همهی موجودات زندگی در ما رشد میکند.»)