عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

اندوه اگر نبود....

اندوه اگر نبود
ابتذال ما را می‌کُشت
هیچ کاری هم که نتوانیم بکنیم، دست کم گاهی به درّه‌ی ناگزیر پیش‌رو، به شیب بی‌رحم زمان، نگاه می‌کنیم و دست‌های خود را به دست‌ خنک اندوه می‌سپاریم. اندوه، ما را به ژرفنای آگاهی می‌بَرد.
برای آنکه مهیای اندوه شویم، باید بیرون از معرکه و ازدحام زندگی بایستیم. بیرون از هیاهو و همهمه، نفس‌های عمیق بکشیم و آبگینه‌ی تنهایی را با دم‌های همیشه تازه‌ی اندوه، جلا دهیم.
اندوه، ما را متوجه بُعد شاعرانه و آگاه وجودمان می‌کند. به یادمان می‌آورد که چه تنهایی پهناور و درخشانی داریم.
شاعران خوب می‌دانند که تنهایی، ضامن تفرّد و استعلای آدم است. ریه‌‌های تنهایی‌مان، اکسیژن اندوه می‌خواهند.

اندوهِ روشن، اندوه آرام است. اندوهی که دوست ماست و با انگشتان کلمات، موهای افشانی که رخسارش را پوشانده، کنار می‌زنیم. چشم در چشمش می‌دوزیم و لبخند می‌زنیم.
اندوه، تنهایی را تازه می‌کند و تنهایی، تنفس روح است.

اندوه‌ را که دوست بداریم، روشن می‌شود.