عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

قلم‌موی واژه

واژه‌هایم، همیشه مرا زیباتر از آنچه هستم، نقاشی کرده‌اند.
و این، وحشت‌زده و تنهاترم کرده است...
گریزی از واژه‌ها ندارم. من در سطور این کلمات، یا بهتر بگویم در فاصله‌ی میان سطور این کلمات، خویشتن آرمانی‌ام را باز می‌یابم. خویشتن آرمانی‌ام، یعنی همان چشم‌های روشن و معصوم کودکی که پنج سال داشت. یعنی همان تپش‌های رؤیازده‌ی قلبی که تازه بود. کودک بود و خوش‌خیال بر سنگ‌فرش رؤیاهای سپید، می‌خرامید. 
کلمات، قلم‌مویی هستند که مدام با آنها در حال طرح‌ زدن‌ام. اما نه طرح خویشتن واقعی، که طرح خویشتنی که در کودکی بودم. و طرح خویشتنی که آرزو دارم آنگاه که بادِ مرگ، پنجره را باز می‌کند و به اتاقم می‌وزد، دیدارش کند.
کلمات عزیزم، دوست‌تان دارم. گر چه همیشه به من خیانت کرده‌اید. به من و دیگران. شما تنها به آرزوها و رؤیاهای من وفادار بوده‌اید. و شاید تنها به همین علت است که همواره دوست‌تان داشته‌ام. به خاطر وفاداری دائم‌تان به کودکی که هرگز در من نمُرده است.