در نگاه من، کار اصلی روشنگری دینی، نواندیشی دینی، اصلاحگری دینی و هر نام و تعبیر کموبیش مشابه و نزدیکی، ارایهی روایتی اخلاقیتر از دین و نیز نشان دادن ضرورت بهکارگیری سنجههای اخلاقی جهانشمول در ارزیابی آرای دینی است. کاری که به زعم من، کسی به پاکیزی و حسابشدگی دکتر ابوالقاسم فنایی در دههی اخیر، انجام نداده است. به ویژه کتاب «اخلاق دینشناسی: پژوهشی در مبانی معرفتی و اخلاقی فقه» ایشان، کاری سترگ و درخشان است که اگر نگوییم بیمانند، مسلّماً کمنظیر است.
مگر رسالت نواندیشان و اصلاحگران دینی چه باید باشد جز اینکه بکوشند به شکلی روشمند قرائتهایی از دین را که وفادار به حرمت آدمی و بنیادهای اخلاقی مقبول انسان امروز نیست، تخطئه کنند و نشان دهند که میشود همچنان مسلمانی کرد و پایبند و وفادار به مبانی مستقل اخلاقی بود.
ابوالقاسم فنایی علاوه بر شخصیت نزیه و منش نجیب و فروتنانهای که دارند، تمام تمرکز خود را در این سالیان بر ربط و نسبتسنجی دین و اخلاق نهادهاند و الحق که این سعی، آوردهای آموختنی و راهگشایی به همراه داشته است.
محوری که ایشان، اهتمام محققانهی خود را مصروف آن داشته و نیز پرهیز از حاشیهسازی و نیز ولع ورود در عرصههای متعدد و کمارتباط، به انضمام تأنی، آرامش، حرمتنهی و ادب شگفتآوری که از ایشان سراغ دارم، مجموعه دلایلی است که به اتکای آن میتوان ایشان را [از] نیکوترین نواندیش[ان] دینی سرزمین ما دانست.
صدیق قطبی- 13 دیماه 95
-
(خواب دیدم دارم نماز جماعت میخونم. ابوالقاسم فنایی پیشنمازه و سروش دبّاغ و آرش نراقی و مصطفی ملکیان، بهش اقتدا کردند. ابوالقاسم فنایی اینقدر لحن و صدای دلاویزی داره که دارم تو نماز گریه میکنم. صداش و گیراییش خیلی شبیه ترانه «پنجرههای خاموش» کامران عطا ست. خیلی حس قشنگی بود. فک کنید، نماز جماعت! اونم با کیا! / 13 اسفند 91- صدیق قطبی)