چه شبها که ستارهای به قرار ماه نمیآمد
چه شبها...
چه شبها که شبیخون شهابهای مکرر
آسمان را رج نمیزد
چه شبها...
چه شبها که باد
از خیال خراباتیان، حامله بود
و کوچهگردیهای صبح را
دشنام میگفت
چه شبها...
بگذار باران هم در نیابد
که شب از چه الوارهای خستهای
خیس تب بود
بگذار خوشخیال
برقصد باران...
8 دیماه 95