عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

ذره‌بین را بشکن

ظاهراً همچنان که دوام و کارایی حیات مادی ما در گرو وجود توأمان خواب و بیداری است، سلامت روانی و معنوی ما نیز مستلزم بهره‌مندی توامان از هوشیاری و غفلت است. نه هوشیاری همیشه، و نه غفلت و خواب‌آلودگی همواره. همیشه نباید ذره‌بین در دست گرفت. گاهی باید چشم‌ها را بَست:


«تو اگر ذره‌بینی به دست بگیری و به آبی که می‌نوشیم خیره شوی... خواهی دید که آب پر از کِرم‌های ریزی است که با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شوند. آن وقت کرم‌ها را می‌بینی و آب را نمی‌نوشی. و چون آب را ننوشیدی از تشنگی خواهی مُرد. این ذره‌بین را بشکن ارباب، تا کِرم‌ها فوراً غیب شوند و تو بتوانی آب بنوشی و درونت خنک شود.»(زوربای یونانی، کازانتزاکیس، ترجمه محمد قاضی)


غفلت، البته ندانستن و انکار کردن نیست. غرض این نیست که خود را در بی‌خبری و جهالت نگه داریم و از چشم‌دوختن به حقایق عُریان بیمناک باشیم. سخن بر سر این است که بسیاری از حقایق چنان‌اند که نباید مدت زمان زیادی به آنها خیره شد. نباید همیشه چشم در چشم‌شان دوخت. گاهی باید بروند به پستوی ذهن. پذیرش حقایق خوب است، اما حضور دائمی برخی از آنها در پیشخوان ذهن و روان ما، به روال طبیعی زندگی و کارایی و پویایی ما آسیب میزند.


مولانا «غفلت»‌ را ستون آبادی و برپایی این عالَم می‌داند:


اُستُن این عالَم ای جان غفلت است

هوشیاری این جهان را آفت است

هوشیاری زان جهان است و چو آن

غالب آید پست گردد این جهان

(مثنوی: دفتر اول)


«عالم به غفلت قایم است، اگر غفلت نباشد این عالم نمانَد. شوق خدا و یاد آخرت و سُکر و وَجد، معمار آن عالم است اگر همه رو نماید، به کلی به آن عالم رویم و اینجا نمانیم. و حق تعالی می‌خواهد که اینجا باشیم تا دو عالم باشد. پس دو کدخدا نصب کرد: یکی غفلت و یکی بیداری، تا هر دو خانه معمور باشد.

آدمی از کوچکی که نشو و نما گرفته است، بواسطه ی غفلت بوده است، و الّا هرگز نبالیدی و بزرگ نشدی. و چه گویم دنیایی که قوام او و ستون او غفلت است.»(فیه ما فیه)

«علم اگر به کلی در آدمی بودی و جهل نبودی، آدمی بسوختی و نماندی.»(فیه ما فیه)


بهاء ولد نیز گفته:‌ 

«غفلت اگر نبودی، این جهان آبادان نبودی.»(معارف بهاء‌ولد)


ابوالحسن خرقانی می‌گوید: 

«این غفلت در حقِ خلق رحمت است که اگر چند ذره‌یی آگاه شوند بسوزند.»(تذکرة‌الاولیا)