عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

خودتان را گُم نکنید...

 از مضامین معنوی و آموزه‌های محوری قرآن این است که بکوشید در جزر و مدهای زندگی، خودتان را گُم نکنید. از مهم‌ترین اوصاف خداپسند همین است. اینکه مشی و منش ما، در فراز و فرودهای زندگی و در موقعیت‌های مختلف، دستخوش نوسان و بی‌ثباتی نگردد. مولانا با نظر به همین نکته گفته است:

مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد

کافر از ایمان او حسرت خورد

 

آنچه خیلی محل تأکید قرآن است این است که نباید وقتی وضعیت مطلوبی به ما روی نمود، آنقدر سرخوش شویم که خودمان را گُم کنیم و از یاد ببریم که ذاتاً فقیر و بی‌نواییم. از یاد ببریم که همیشه جهان را اعتباری نیست. همچنین نباید وقتی وضعیت نامطلوب و دشواری بودیم، چنان آشفته شویم که گمان ببریم که حال دوران همیشه همین خواهد بود و در روزگار همواره بر همین پاشنه خواهد چرخید.

قرآن در سیاق نکوهش و سرزنش می‌گوید غالب آدم‌ها وقتی مشمول رحمت و نعمتی می‌شوند دچار «فرح» و «فخر»، می‌شوند(هود:آیه10). یعنی یک سرخوشی غافلانه بهشان دست می‌دهد و سرشت بی‌اعتبار دنیا را از یاد می‌بَرند(فَرَح). دیگر اینکه دچار فخر می‌شوند یعنی آنچه را که دارند دستمایه‌ی مباهات می‌کنند و به آن می‌بالند و احساس می‌کنند از دیگران ارزشمندترند(فَخر). و چون احساس می‌کنند استحقاق و شایستگی بیشتری از دیگران دارند، در دارایی‌ها و توانایی‌های خود، دیگران را شریک و سهیم نمی‌کنند.( إِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا/ معارج:21).

این آدم‌های بی‌ثبات و متغیرالحال وقتی دچار مصائب و آلام می‌شوند و در تنگناها قرار می‌گیرند احوال‌شان عوض می‌شود. این بار دچار «یأس» و «کفر» می‌شوند(هود:9). یأس به این معنا که گمان می‌بَرند دیگر وضعیت همیشه همینگونه خواهد ماند و هیچ دریچه‌ای امیدی باقی نیست. از هر گشایشی دل می‌بُرند. از طرفی دچار «کُفر» یعنی ناسپاسی می‌شوند و وِرد زبان‌شان می‌شود شکایت و گلایه و لابه: (إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا: معارج:20). کارشان می‌شود نق زدن، بد گفتن و از زمان و زمانه گله‌مندبودن.

انگار کلّ زندگی در همین اتفاق نامیمون خلاصه شده است و دیگر نمی‌توانند نسبت به خدا و هستی و دیگران، شاکر و قدرشناس باشند.

 

خداوند در قرآن به کرّات به این موضوع اشاره می‌کند:

 

(وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُوسٌ کَفُورٌ * وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ * إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ)[هود:11-9]

«و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم سپس آن را از وى سلب کنیم قطعاً نومید و ناسپاس خواهد بود. و اگر پس از محنتى که به او رسیده نعمتى به او بچشانیم حتماً خواهد گفت گرفتاری‌ها از من دور شد بى‏گمان او شادمان و فخرفروش است. مگر کسانى که شکیبایى ورزیده و کارهاى شایسته کرده‏اند [که] براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود.»

 

(وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوسًا)[اسراء:83]

«و چون به انسان نعمت ارزانى داریم روى مى‏گرداند و پهلو تهى مى‏کند و چون آسیبى به وى رسد نومید مى‏گردد.»

 

(إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا)[معارج:21-19]

«به راستى که انسان سخت آزمند [و بى‏تاب] خلق شده است. چون صدمه‏اى به او رسد عجز و لابه کند. و چون خیرى به او رسد بخل ورزد.»

 

(فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ)[فجر:16-15]

«اما انسان هنگامى که پروردگارش وى را مى‏آزماید و عزیزش مى‏دارد و نعمت فراوان به او مى‏دهد مى‏گوید پروردگارم مرا گرامى داشته است و اما چون وى را مى‏آزماید و روزى‏اش را بر او تنگ مى‏گرداند مى‏گوید پروردگارم مرا خوار کرده است.»

 

(... وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ کَفُورٌ)[شوری:48]

«...و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانیم بدان شاد و سرمست گردد و چون به [سزاى] دستاورد پیشین آن‌ها به آنان بدى رسد انسان ناسپاسى مى‏کند.»

 

(وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ)[روم:36]

«و چون مردم را رحمتى بچشانیم بدان شاد مى‏گردند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است صدمه‏اى به ایشان برسد بناگاه نومید مى‏شوند.»

 

(لَا یَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَیْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُوسٌ قَنُوطٌ * وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هَذَا لِی وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّی إِنَّ لِی عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ * وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِیضٍ)[فصلت:51-49]

«انسان از دعاى خیر خسته نمى‏شود و چون آسیبى به او رسد مایوس [و] نومید مى‏گردد. و اگر از جانب خود رحمتى پس از زیانى که به او رسیده است بچشانیم قطعاً خواهد گفت من سزاوار آنم و گمان ندارم که رستاخیز برپا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانیده شوم قطعاً نزد او برایم خوبى خواهد بود، پس بدون شک کسانى را که کفران کرده‏اند به آنچه انجام داده‏اند آگاه خواهیم کرد و مسلماً از عذابى سخت به آنان خواهیم چشانید. و چون انسان را نعمت بخشیم روى برتابد و خود را کنار کشد و چون آسیبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد.»

 

از تعالیم مهم قرآن این است که نه در گشایش‌ها و خوشی‌ها چنان سرخوش و مست شویم که از یاد ببریم که در این سرای، همه چیز گذرا و فانی است و نه در فروبستگی‌ها و ناگواری‌ها چنان خود را ببازیم که در نومیدی غرق شویم و گمان کنیم به بن‌بست رسیده‌ایم و همه‌ی دریچه‌ها مسدودند:

(لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ)[حدید:23]

«تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است‏ شادمانى نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.»

 

اگر هستی ما را بر سفره‌‌‌ی رنگینی نشاند، تک‌خوری نکنیم و با دیگران هم‌لقمه شویم و به اتکای آنچه موقتاً به دست آورده‌ایم، از دیگران فاصله نگیریم. اگر هم جایی پای‌مان در سنگ آمد و به زمین خوردیم، لابه و زاری نکنیم و گرفتار نومیدی و درماندگی نشویم و از یاد نبریم که:

دور گردون گر دو روزی بر مُراد ما نگشت

دایماً یکسان نمانَد حالِ دوران غم مخور

 

مثل یعقوب باشیم که دل به امید گشایشی نهاد و به‌رغم گذشت سال‌های متمادی از فقدان یوسف، به فرزندانش گفت:

 (یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ)[یوسف:87]

«اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید؛ زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمى‏شود.»

 

حال، وصف و روحیه‌ی مؤمنانه همین است. همین که سعدی و حافظ هم به زیبایی گفته‌اند:

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

-

سعدیا گر بکند سیل فنا خانه‌ی عمر

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست