عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

تا ابد یا رب ز تو من لطف‌ها دارم امید...

 در کمدی الهی دانته آمده است که در سر درِ دوزخ این جمله مکتوب است:

«شما که داخل می‌شوید؛ دست از هر امیدی بشویید»(کمدی الاهی(دوزخ): ترجمه‌ی شجاع‌الدین شفاء)

مطابق تلقی رایج، دوزخ، یک «نه» در امتداد ابد است. انسداد هر دریچه‌ی امید و غیاب هر امید رستگاری. این نگاه رایج دینداران از وضعیت هولناک دوزخ است.

اما به نظر می‌‌رسد خدا اگر خدا باشد، نمی‌تواند به انسانی، «نه»ای به درازای ابد بگوید. خدا، اگر خدا باشد، نمی‌تواند انسانی را در نومیدی مطلق و ابدی تنها بگذارد.

قرار است او را دوست داشته باشیم، اما اگر به کسی «نه‌»ی ابدی بگوید، یعنی اعلا درجه‌ی بی‌رحمی را در پیش گرفته است و چنین خدایی دیگر، «جمیل» و «رحمان» نمی‌تواند باشد. چنین خدایی ممکن است وجود داشته باشد، اما دیگر نمی‌شود دوستش داشت.

دوزخ ابدی یعنی دست رد زدن همیشگی به سینه‌ی آدمی. یعنی در تو هیچ نشانی از روشنایی نیست و نخواهد بود. تاریکی سرنوشت توست و هیچ راه برون‌رفت و روزنه‌ی نجات‌بخشی نخواهی یافت. اما این تلقی از دوزخ با تصوری که از خدای جمیل و رحمان داریم نمی‌سازد. مغایر و منافی است.

باید خیلی شقیّ و بی‌رحم باشیم که بپذیریم انسانی شایسته‌ی آن است که نه‌ای همیشگی بشنود.  

هانری برگسون، فیلسوف فرانسوی گفته است:

«من اگر به جای خدا بودم و می‌دیدم که نتیجه موجودیت دنیا وجود تنها یک نفر دوزخی است، یعنی وجود تنها یک آدم محکوم به مرگ ابدی، هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدم، و به این اکتفا می‌کردم که سرتاسر ابدیت را بخوابم.»

قرآن می‌گوید هر کس کسى را بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است.(مائده:32)

شقاوت ابدی هیچ انسانی پذیرفتنی نیست و اگر خداوند چنان که خود را در قرآن توصیف می‌کند «ذو رحمة واسعه» یعنی واجد مهربانی بی‌حد و حصر است، هیچ انسانی را از امید محروم نخواهد کرد. این محرومیت ابدی، حتی برای یک انسان هم پذیرفتنی نیست.

«یا رستگاری برای همه و یا لعنت خدا برای همه. هنگامی که در آن سوی دیگر جهان یک موجود انسانی می‌میرد، شما هم با او می‌میرید. اگر نجات یابد شما هم نجات یافته‌اید.»(سرگشته راه حق، نیکوس کازانتزاکیس، ترجمه منیر جزنی)

 

خدا هست تا هیچ‌وقت آدمی در ظلمات نومیدی رها نشود. دوزخ ابدی را باید انکار کرد، تا جا برای دوست داشتن خداوند باز شود.

روایت شده که پیامبر(ص) مادری را می‌‌بیند که بی‌تابانه جویای طفل شیرخوار خود است و به محض یافتن، او را در آغوش گرفته و شیر می‌دهد. در این وقت پیامبر به یارانش می‌گوید: «أَتَرَوْنَ هَذِهِ الْمَرْأَةَ طَارِحَةً وَلَدَهَا فِی النَّارِ؟ / آیا این مادر، فرزندش را در آتش می‌اندازد؟!» گفتند: خیر، اگر مجبور به انداختن نباشد نمی‌اندازد. گفت: «لَلَّهُ أَرْحَمُ بِعِبَادِهِ مِنْ هَذِهِ بِوَلَدِهَا / خداوند با بندگانش مهربانتر است از این مادر به فرزند خود.»(به روایت بخارى و مسلم)

 

اگر این تصویر از مهربانی خداوند که ترسیم‌گر چهره‌ای مادرانه از اوست، مبنا قرار گیرد و نیز تمام اشاراتی که در تجربه‌های دینی و کتاب‌های آسمانی بر «رحمت واسعه» و خیریت محض خداوند دلالت دارند، آن‌وقت ناگزیر خواهیم بود برای فقدان ابدی امید در دوزخ، چاره‌ای بیندیشیم.

 

خدا اگر مهربان باشد، هیچ انسانی را گرفتار نومیدی جاوید نمی‌کند.