- حالت چطور است؟
- آسودهخاطر به تماشای چینوچروکهای روح،
نشسته باشی.
در شامگاه زندگی
خونهای دُلمهشده را ریشخند کنی
تن به دریاهای ابدیت بزنی
با چشمانی از برف
و دلی وصلهپینه.
حالت چطور است؟
- عطر ترانههای قدیمی را بر پیرهن چرکینت بمالی و
در شیبی غریزی
به افیون غلتزدنهای بیحاصل،
قانع باشی...
دلگیر از وفور فوّارههای مرگ
به تکههای تکیدهی شب تکیه کنی...
- حالت چطور است؟
- شمعی که میلرزد و
جادوی محزونی که پایاپای مرگ، پیش میآید...
خاکخورده از حفّاری در دخمههای ازدحام و سکوت
به جانب هزار آواز در گلو مُرده چشم بدوزی و
شُکرانهی لبخندهای منزّه را
اشکی بیفشانی....
18 خرداد 95- صدیق قطبی