یکی از چیزهایی که اگر بیخیالاش نشویم خیلی آزار میبینیم، جُستن تصویر خود در ذهن دیگران است. اینکه دیگران، با تنوع و تفاوتهایشان، چه تصویری از ما در ذهن دارند، راجع به ما در خلوت خود چگونه داوری میکنند، و هر بار که از ما رفتار یا گفتاری سر میزند چه تغییری در آن تصویر نقشبسته روی میدهد، همیشه از دسترس ما خارج است. ما هرگز نمیتوانیم به درستی نسبت به تصویری که در ذهن دیگران داریم وقوف حاصل کنیم. تنها گمانهزنی میکنیم و رجماًبالغیب چیزهایی حدس میزنیم و نهایتاً خود را در دایرهی تنگ برداشتهایمان از تصویر خود در ذهن دیگران، محبوس میکنیم و در این میانه چه رنجها که نمیبریم.
حقیقت این است که تصویر آدم در ذهن دیگران مدام دستخوش تغییر است. این را از تصویری که از دیگران در ذهن داریم میتوان قیاس گرفت. مشاهدهی هر جلوهی بیرونی از فرد میتواند تصویرش را در ذهن ما تغییر دهد. ضمناً آدمها به ملاحظاتی، همواره از بازگویی دقیق و بیپردهی آنچه از ما در ذهن دارند، پرهیز میکنند. علاوه بر اینکه گاهی اصلاً نمیشود تصویری را که از دیگری در ذهن داری، در قالب کلمات بریزی. تصویر است و تو فقط خودت ابعادش را به درستی درک میکنی و واژههایی که برای بیان آن انتخاب میکنی همواره چیزی غیردقیق از آن ارائه میدهد.
عقلایی این است که ذرهای کوشش و کنجکاوی در یافتن تصویر خود در اذهان دیگر به خرج ندهیم و بر انبوههی آشفتگیهای خود بیش از این نیفزاییم و عمر و انرژی خود را در طلب آنچه نایاب و یا دشواریاب است تباه نکنیم.
برای بهرهمندی از خاصیت آینگی دیگران و مشاهدهی سیمای حقیقی خود، اکتفا به دو امر، عاقلانه به نظر میرسد. یکی اینکه همواره از دوستان قابل اعتماد خود که به انصاف و خلوص آنان باور داریم و میدانیم که اهل تملق و مجیزگویی نیستند در مورد نقاط ضعف و قوت خود جویا شویم و دیگر اینکه آنچه را که دیگران، اعم از دشمنان و بدخواهان، در مورد ما و ضعفها و کژیها و کاستیهایمان ابراز میکنند جدی بگیریم و حتا اگر پذیرفتنی و منصفانه نباشند درخور توجه کافی و اهتمام جدی قرار دهیم. اکتفا به همین دو امر و رهایی و فراغت کامل از جستجوی تصویر مغشوش خود در اذهان دیگران میتواند به سلامت روانی و آسودگی ذهن و ضمیر ما کمک شایانی کند.