عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

عقل آبی

مقالات و یادداشت‌های صدیق قطبی

ایران- آرژانتین

بعد از چندین سال پرهیز خودخواسته، بالاخره نشستم و با شوق و هراس بازی ایران و آرژانتین را دیدم. خیلی اذیت شدم و به این نتیجه رسیدم که دستِ کم من نباید درگیر این نوع هیجان بشم. کم میارم. همین خوب که خودم رو درگیر بُردها و باخت‌های غافلگیرانه نکرده‌ام. هیجان داشت، انتظار و اشتیاق و نفس‌های حبس‌شده و بالا و پایین پریدن داشت، ولی به غم‌اش نمی‌ارزید. این شادی خیلی شکننده است. به نظر من در همه‌ی مسابقات و بازی‌های رقابتی همین ماجرا وجود دارد. شادی و غم تو بستگی کامل دارد به چیزی بیرون از وجود تو، به چیزی بیرون از کنترل و اختیار تو، و در اکثر مواقع به چیزی مبتنی بر میزان زیادی از احتمال و شانس و بخت و تصادف... داور می‌توانست آن پنالتی را بگیرد... آن شوت می‌توانست کمی این‌ورتر زده شود... فیلم «آخرین امتیاز» وودی آلن خیلی فیلم تأمل‌برانگیزی است. نشان می‌دهد که چقدر در زندگی سیر حوادث بستگی به اتفاقات ریز و خارج از کنترل ما دارد. ابتنای شادی و رضایت و خرسندی خود بر چنین دریای متلاطمی، بر چنین امواج بی‌قراری، کار بخردانه‌ای نیست.

ضمن اینکه انگار اخلاقی و انسانی هم نیست. همیشه در اینگونه رقابت‌ها و مسابقات، شادی تو تلازم دارد با غم دیگری. نمی‌شود همه با هم شاد باشند. باید یک عده بگریند تا تو بخندی. اما آنها هم که می‌گریند هم‌نوع تو اند. همین گوشت و خون و پوست و دل را دارند. گیرم که هم‌وطن تو نباشند. اما انگار برای اینکه از این بُردت لذت ببری ناگزیری آنها را نادیده بگیری. غریبه فرض‌شان کنی. از هر گونه همدلی و همدردی با آنها خودداری کنی. حتی از آشفتگی، سرآسیمگی، خشم‌آگینی، غم‌زدگی و زمین‌گیری‌شان لذت ببری. از اینکه بازیکن تیم دلخواهت آنها را نقش زمین کند، زخمی‌شان کند، بر آنها خطا کند، لذت می‌بری... اکثراً اینطور است...

همیشه از خودم می‌پرسم مگر نمی‌شود شادی‌‌ای را برگزید که مستلزم اندوه دیگری نباشد؟ نمی‌شود بُردی را انتخاب کرد که مرهون باختِ دیگری نباشد؟

طرح این پرسش‌ها از آن جهت که با حاکمیت سیاسی هر کشور ربط پیدا می‌کند و از سویی با احساسات گره‌خورده و خروشان و دیرین یک ملت سر نزاع دارد خیلی خطرخیز است و معمولا به حاشیه رانده می‌شود. پس بهتر است من هم زبان در کام کشم. بنشینم صبر پیش گیرم/ دنباله‌ی کار خویش گیرم.