نه هق هق، نه قهقهه؛
تنها،
لبخند.
غم یا شادی؟
چه فرقی میکند.
هر کدام که آمدند، لبخند بزنیم
به مرگ هم با لبخندی
میشود زندگی بخشید.
جهنم، با تلخای اخم
و گرههای پیشانی
خویشاوند است.
اندوهی که لبخند میزند
شادی راستین است.
صدیق قطبی
پ.ن:
«در دوران کودکی با اخم نگریستن به سقف اتاق یا گوشهی پیادهرو، خیلی بیشتر از کتابهای خردمندانهای که بعداً خواندم، چیزهایی درباره جهنم به من آموخت. جهنم این زندگی است. این زندگی وقتی که دوستش نداشته باشیم. زندگی بیعشق، زندگیای است متروکه، خیلی متروکهتر از یک جنازه.»(غیرمنتظره، کریستین بوبن، ترجمه نگار صدقی، نشرماه ریز)