خدایا ما را ببخش که همه عُمر اشتباه کردیم. همه عُمر اشتباه گفتیم. خیلی چیزها بلد شدیم. خیلی حرفهای آراسته و دقیق گفتیم. ولی دوست داشتنِ «انسان» را بلد نشدیم. آنقدر همت نداشتیم که دریابیم نام دیگر تو محبت است و هر حُکم و دستوری که با روحِ محبت سازگار نیست، بیاعتبار است. چرا که نسبتی با تو ندارد. خودخواهی و خاماندیشی ما را ببخش. درنیافتیم که سلطنت تو که همه چیز را در بر گرفته محبت و رحمت است(وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ) و هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست. در نیافتیم که بر پیشانیِ هر سورهای، رحمتِ بیکران خود را گوشزد کردهای(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم) تا بکوشیم خواستههای تو را مطابق با این اصلِ مکرّر که همچون قندِ مکرّر است و هر آغازی با آن متبرک میشود، فهم و تفسیر کنیم.
بر ما ببخش که درنیافتیم در میان تفاسیر و قرائتهای مختلفی که از دین و قرآن میشود، آن فهم و دریافتی که به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»، یعنی به رحمت و محبت نزدیکتر است، درستتر است. تو در آغاز هر سورهای، ضابطه و ملاک تفسیر را به ما داده بودی. چرا محققان فن و عالمان تفسیر در کنار قواعد و اصول باریکاندیشانهی خود، ذکر نکردند که در میان چند فهم و برداشت متفاوت، آنچه شبیهتر به روحِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم باشد، درستتر است؟
خدایا، ما را ببخش که اصلیترین ضابطهی فهم قرآن و دین را درنیافتیم. تو با صدرنشاندن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم مهمترین پیام خود را با ما در میان گذاشتی:
رحمت، صدرنشین همهی احکام است.
در هر وضع و حالی که هستی بنگر، تصمیم، قضاوت، اقدام و گفتارت تا چه اندازه با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم سازگار است.