الف: چرا روزه میگیری؟
ب: خوب، روزه، تمرینِ پرهیز است و انجام خواستهی خدا. تمرینِ چشمپوشی از برخی خواستههای تن تا برای تجربههای معنوی و ژرفتری جا باز شود. ترکِ عادت است و تو میدانی که ما چقدر نیازمند عادتگریزی هستیم.
الف: قبول دارم که لازم است پرهیز کنیم از لذاتی تا به لذات عالیتری برسیم، اما این شیوهی روزهداری مضراتی هم دارد. نمیشود تمرین پرهیز داشت برکنار از آن آسیبها؟
انصاف بده که شانزده ساعت پرهیز از هر گونه خوردن و آشامیدن، رمقِ زندگی را میگیرد و در مناسبات امروزین ما معقولیت خود را از دست داده است. کدام معلمی میتواند در این شرایط به نشاط و سرزندگی درس بدهد یا دانشآموزی با تمرکز و حواسِ جمع، به یادگیری خود ادامه دهد؟
ب: این اشکال تو چاره دارد. شریعت ملزم نکرده است که بیماران، مسافران، کهنسالان و افراد ناتوان روزه بگیرند. استطاعت شرط است و قرآن در ضمن آیات مربوط به روزه گفته است ارادهی خدا به آسانی تعلق گرفته است و نمیخواهد بر شما سخت بگیرد.
الف: اما این حرف تو در عمل، کارامد نیست. خودت میدانی که اغلب مسلمانان به صِرف افتِ کارایی، دست از روزه بر نمیدارند. مگر وقتی که پیشبینی کنند آسیبِ جدی خواهند دید یا بیهوش بشوند. آنچه در عمل و در نیمهی اول سال رخ میدهد این است که یا باید اغلبِ ساعات روز را بخوابند و یا اگر سر کار میروند، با کارایی اندک میروند.
ب: خوب چه میشود مگر؟ کارگری که میداند با شانزده ساعت روزه، نمیتواند کار کند، روزه نگیرد. میتواند در همین سازوکارهای فقهی، رخصتی برای این موارد پیدا کرد.
الف: آخر، عمومیت وجوب روزه با زندگی و کار اغلب مردمان روزگار ما نمیسازد. میدانی چقدر شاغل و کارگر و فروشنده و راننده و دانشآموز داریم که شرایط روزه، کارایی آنان را شدیداً کاهش میدهد؟ اگر بخواهند از رخصت استفاده کنند، نهایتاً استثناها بیشتر از قاعده میشوند. قاعدهی درست و کارآمد نباید استثناهای بسیار داشته باشد. زندگی عموم طبقهی متوسط و طبقهی کارگر، چقدر با این پرهیز، سازگار است؟
ب: خوب، ما نباید مغلوبِ مدهای رایج و روحیهی غالب دنیای مدرن شویم. دنیایی که تنها انسانها را لذتجو و تنآسان میخواهد و قایل به ریاضت و پرهیز نیست. طبیعتاً هر پرهیز و ریاضتی، هزینههایی دارد.
الف: قبول، من که مخالف تمرینهایی از این دست نیستم، اما فکر نمیکنی میشود به جای این شیوه، شیوههای کمهزینهتر و سازگارتری با اقتضائات دنیای امروز، پیدا کرد؟
ب: نمیگویم نمیشود. ولی آن شیوهها، از ضمانت و پشتیبانی دینی بیبهرهاند و نمیتوانند جذاب و همهگیر شوند.
الف: چرا در همین شیوهی دینی، تجدید نظر اساسی نشود؟
مثلا بگوییم روزهداران در روزهای بلند، مجازند سه لیوان، آب بخورند و همچنان روزه باشند. آن وقت هم تمرین پرهیز حفظ کردهایم، هم از هزینههای این تمرین کاستهایم. افراد بیشتری میتوانند روزه بگیرند و روزهداران میتوانند آسانتر به امور روزمره و کار بپردازند.
ب: عبادات دینی را نمیشود تغییر شکل داد. آنوقت آنچه باقی میماند دیگر اسمش روزه نیست. اگر میخواهی روزه نگیری، خوب نگیر. اما ماهیتِ روزه نباید استحاله پیدا کند.
الف: ولی اگر تن به تجدید ندهیم، معقولیت شریعت در چشم عدهی بسیاری مخدوش میشود. اگر قایلیم که دین مقاصدی دارد و هدف از روزه تمرین پرهیز و دستیابی به پارسایی و تقواست، بهتر نیست به تجدیدنظرهایی اساسی تن دهیم تا شمار بیشتری از مردم بتوانند روزه بگیرند و از این فرصت مبارک، بهرهمند شوند؟
ب: نگرانِ بُعد هویتی دین هستم. انگار با چنین نوگراییهایی اصالت دین رنگ میبازد و آنچه میماند از قدسیت آسمانی خود تهی میشود. هر گونه دستکاری در شکل و شمایل عبادات دینی، میتواند به هستهی قدسی آنها آسیب بزند. آنوقت احساس نمیکنی روزه دار هستی، تصور میکنی تن به روشی دادهای که ابداع توست، نه مطلوبِ خدا.
الف: میفهمم. این نگرانی هم هست. ولی این تصور که دستکاریهای ضروری به قصد معقولیتبخشی به عبادات دینی میتواند هستهی قدسی آنها را از بین ببرد، قابل تعدیل است. اگر دینداران بپذیرند که خدا از عبادات آنان مستغنی است و نیز ارادهی او بر آسانی تعلق گرفته است و غرض از عبادات دینی، پروراندن ابعاد معنوی و نیروی پارسایی در فرد است و عبادات، قاعدتاً در برابر زندگی نمیایستند، آنوقت تجدیدنظر در برخی عبادات را راحتتر پذیرا میشوند و آن را تغییری موافقِ ارادهی خداوند میدانند. تجدیدنظری نه به منظور تهی کردن احکام از معنای الاهی آن، بلکه به منظور معقولیتبخشی به آنها.
ب: در بخش معاملات و ابعاد اجتماعی دین میشود بازنگری کرد، اما بازنگری در کم و کیف عبادات دینی میتواند به محو شدن هویت مستقل دین و خاصیت ربّانی شریعت، منتهی شود. با این حال، ملاحظات تو ارزنده و قابل تأمل است.